در روزهای اخیر دنیای مادی غرب و سیاستمداران کج اندیش اروپایی لکه ننگ و سیاه دیگری را در کارنامه ستمکارانه خویش ثبت کردند و پیامبر رحمت و محبّت را با اتهام ها و تعابیر نادرستی نواختند! این در حالی است که – به حق-غربی ها خود به این اتهام ها و توهین ها سزاوارترند. چه، اولاً خود غربی ها با ستم های بیشماری که در طول صدها سال به مسلمانان جهان روا داشته اند زمینه را به صورت مستمر برای بدبینی و خشم همه مسلمانان و کینه ورزی و انجام برخی اقدامات از سوی برخی از منسوبین به مسلمانان فراهم آورده اند. ثانیاً، خود غربی ها بیش از هرکس دیگری می دانند که گروه هایی که با نام اسلام عزیز -و البته مظلوم- مرتکب برخی کشتارها می شوند نمایندگان راستین مسلمانان نیستند. طُرفه آنکه خود غربی ها در پیدایش و تقویت این گروهای وحشی و خون ریز نقش منشئی و مؤثر داشته اند! لذا در حقیقت اقدامات خشونت آمیز آنها به خود غربی ها باز می گردد(هرکس باد بکارد طوفان درو خواهد کرد)گواینکه هنوز هم به تجهیز و تقویت این گروه ها در عراق و سوریه و افغانستان و ... کمک می کنند! البته اگر ملت های غربی با وجود همه کانال ها و ابزار متنوع خبررسانی و کسب اطلاع از اقدامات سیاستمداران کشورهای خویش بی خبر باشند که امری بسیار تأسف آور و اندوه بار است؛ وگرنه سیاستمداران غربی خود آشکارا در تریبون های بین المللی بر حمایت از گروه های تروریستی اذعان داشته و بر تداوم آن نیز اصرار دارند! اما اگر مردم کشورهای غربی چنان در زندگی شخصی و معیشت و عیش و نوش مستغرق هستند که فرصت شنیدن اظهارات مقامات کشورهای خویش را ندارند که باید گفت وای بر این مردم با این سبک زندگی غافلانه! البته سیاستمداران حیله گر اروپایی به روش های گوناگون سعی در فریب افکار عمومی کشورهای خود را دارند. ولی آنها باید بدانند که این رویه و شیوه ستمکارانه برای همیشه مخفی نخواهد ماند و روزی -که إن شاء الله دور نباشد- حقیقت برای افکار عمومی همه ملل دنیا آشکار خواهد شد.
اما توجه و تأمل در چند نکته ضروری می نماید:
1- در آیات متعددی از قرآن کریم پیامبر اسلام به محبّت و مهر ورزی و رؤوف بودن توصیف و تحسین شده است؛ چنانکه سیره این پیغمبر خاتم نیز -به روشنی- بر دوری شدید حضرتش از خشونت اشارت و دلالت دارد. نمونه برجسته آن این است که پس از به فتح مکه و به دام افتادن دشمنان ستکمکار و خشن وی و با وجود سردادن شعار انتقام از سوی سربازان آن حضرت، وی شعار رحمت و رحمت و آزادی به سربازانش آموخت و حتی خانه دشمن کینه توزش را مأوای پناه جویان معرفی کرد. خشم وی نسبت به عمل خشونت آمیز اسامه در کشتن نابجای برخی افراد، نمونه دیگری از سیره پر مهر و محبت آن حضرت است و چرا این گونه نباشد در حالیکه از جانب خداوند به عنوان رسول رحمت برای همه جهانیان معرفی شده است. بنابراین آنچه با امروزه با عنوان آزادی بیان نسبت به پیامبر مهربانی و رحمت منتشر می شود علاوه بر توهین به ساحت مقدس این پیامبر عظیم الشأن- که خودگناهی ستُرگ است- دروغ و تهمتی شگفت نیز به شمار می رود!
2- گروه های خشن و تکفیری که امروزه با نام اسلام و پیامبر(ص) أعمال خشونت آمیزی مرتکب می شوند نسبتی با اسلام راستین و أصیل و اسلامی که خداوند به عنوان دین به آن رضایت داده و آن را تمام و کامل نموده، ندارند بلکه این گونه گروه ها و افراد صرفاً ابزاری در دست خود غربی ها و دیگر افراد مرتجع برای لکه دار نمودن و مشوه نمودن دین مبین اسلام هستند!
3- آگاهی از حقیقت آموزه ها و تعالیم راستین دین اسلام به صورت جامع و نه یک بُعدی در دنیای امروز کار سخت و نفس گیری نیست؛ چه انواع و اقسام کتاب ها و مقالات و ابزارهای معرفت بخش از سوی دانشمندان فرهیخته و عارفان و عاملان به آموزه های دینی در دسترس همه – به ویژه اروپایی ها- هست. بنابراین اتهام خشونت و غلظت نسبت به پیامبر و دین اسلام در چنین شرایطی و صرفاً با استناد به أعمال معدودی جاهل و افراطی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
4- غربی ها اگر عمیقاً و حقیقتاً - و نه البته از سر فریبکاری - در صدد جلوگیری از تداوم این اتفاقات گاه به گاه هستند، بهترین روش برای آنها این است که از ستم کاری و ظلم مستمرّ و مکرر نسبت به ملل مسلمان و بی عدالتی در حق آنها در ابعاد مختلف، پرهیز کنند و بسان دیگر ملت های جهان با شرایط برابر و بدون تبعیض و نه از سر خدعه گری به تعامل با آنها بپردازند و صلاح کار ملت های مسلمان را به خودشان واگذارند و خود را قیم آنها ندانند و از تربیت و پرورش هرگونه تروریستی خودداری کنند. پس راه روشن است و وظیفه مشخص..
والسلام علی من اتبع الهدی
دیدگاه شما