به گزارش ملایریها؛ پیروزی انقلاب اسلامی و بقای آن مرهون جانفشانیها و خون شهدایی است که جانانه از آرمانهای امام راحل دفاع کردند و جان خود را فدا کردند.
در هر گوشه و کنار ایران اسلامی که بنگری کم نیستند کسانی که یا جان خود را در راه بقای انقلاب فدا کرده و یا در این راه مبارزه کردهاند و چه در دوران ستمشاهی و چه در دوران جنگ تحمیلی جوانان این مرز و بوم جانفشانیهای بسیاری کرده و خود را فدا کردند.
یکی از دلایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشتن جوانانی باغیرتی است که با لبیک به رهنمودهای امام خمینی(ره) و در راستای نجات کشور از ستم دوران پهلوی با مبارزه علیه این حکومت آن رژیم ظالم را سرنگون کردند.
هر کدام از شهرهای ایران نقشی در پیروزی انقلاب داشتند و جوانان و انقلابیون این شهرها قدمی برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران برداشتند.
جوانان ملایری هم مانند جوانان گوشه گوشه ایران قدمی برای پیروزی انقلاب برداشتند و به پیروزی انقلاب کمک کردهاند و سهم این شهرستان 12 شهید در راستای پیروزی انقلاب بوده است.
اما 21 بهمنماه روزی خاص در تاریخ انقلاب در شهرستان ملایر است، روزی که شش نفر از جوانان این شهر به دست مأموران شاه به شهادت رسیدند.
انقلابیون ملایری در دوران طاغوت به رهبری آیتالله میرشاهولد مبارزات خود را علیه رژیم شاهنشاهی انجام میدادند و به پاس رشادتهای این عالم بزرگوار و 6 شهید ملایر روز 21 بهمن به عنوان روز ملی ملایر پیشنهاد شده و چند سالی است که مراسم بزرگداشت در این روز برگزار میشود.
برای بازخوانی رشادتهای این رهبر بزرگوار و مبارزان ملایر در دوران انقلاب و خاطرات روز 21 بهمن به سراغ مراد طاهرنیا، یکی از مبارزان انقلابی ملایر که علاوه بر همراهی آیتاللهمیرشاهولد، تحت تعقیب ساواک نیز بوده و یک بار نیز توسط ساواک در مشهد دستگیر شده است.
مراد طاهرنیا امروز در عرصه فرهنگ در حال فعالیت است و در مورد روزهای پرشور انقلاب خاطرات فراوانی دارد؛ با او در خصوص سال 57 و دوران پرشور آن روزها به گفتگو نشستیم:
ملایریها: خودتان را معرفی کنید:
طاهرنیا: بسمالله الرحمن الرحیم، مراد طاهرنیا هستم متولد سال 1342 در ملایر. دوران ابتدایی و راهنمایی را در ملایر گذراندنم و در سن 15 سالگی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه رفتم و در کنار دروس حوزه، شبانه دیپلم را هم گرفتم.
ملایریها: با توجه به حضورتان در قم و در دوران انقلاب آیا در راهپیماییهای آن شهر نیز حضور داشتید؟
طاهرنیا: بله حضور داشتم، در اولین راهپیمایی طلاب قم در 19 دی 1356 حضور داشتم که مأمورین شاه مردم را به گلوله بستند و عده زیادی را به شهادت رساندند و در 17 شهریور نیز در میدان ژاله سابق حضور داشتم.
برای اینکه دستگیر نشوم تغیر نام دادم
نافع: گویا شما در دوران طاغوت با نام مستعار تحصیل کردید، دلیل این امر چه بود؟
طاهرنیا: بله، ما گروهی را در ملایر برای پخش اعلامیهها سازماندهی کرده بودیم که در یکی از شبهایی که دوستان مشغول پخش اعلامیه بودند دستگیر شدند و چندین روز مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفتندد که در نهایت با پادرمیانی آیتالله محسنی آزاد شدند. همین امر باعث لو رفتن من شد و من در آن زمان در قم تحصیل میکردم برای اینکه دستگیر نشوم نام خود را به اسم علی حقجو تغیر دادم. هنوز هم برخی دوستان آن دوران من را با این نام میشناسند.
ملایریها:شهید احمد وفائی اولین شهید انقلاب در ملایر هستند آیا از روز شهادت این شهید والامقام خاطرهای دارید؟
طاهرنیا: روز عاشورای سال 1356 از مسجد چهارده معصوم (ع) با دستههای سینهزنی به سمت خیابان طالقانی ملایر حرکت کردیم و از آنجا به سمت خیابان شهید وفائی حرکت کردیم. مأموران در جلوی بازار جلوی دسته عزاداری را سد کردند و از ترس اینکه مردم به میدان مرکزی شهر بروند و مجسمه را پایین بیاورند مسلحانه جلوی جمعیت را گرفتند. مأموران با بلندگو مردم را تهدید میکردند و باعث عصبانیت مردم شدند. شهید احمد وفائی که از این کار مأموران خشمناک شده بود سوار بر وانتی که کنار خیابان پارک بود، شده و به سمت مأموران حرکت کرد و مأموران او را به رگبار بستند و احمد در آنجا به شهادت رسید.
ملایریها: روز 21 بهمنماه سال 57، تعداد 6 نفر از جوانان شهر ملایر به دست مأموران ستمشاهی به شهادت رسیدند درباره آن روز توضیح میدهید؟
طاهرنیا: در آن روز مردم در طول روز تظاهرت میکردند و شعارهای پیروزی سر میدادند. جمعیت مردم وارد خیابان فخریه شد کلانتری دور این میدان را تسخیر کرده بود و پلیس هم بدون درگیری تسلیم شد. کمکم هوا رو به تاریکی بود که مردم در مقابل شهربانی جمع شدند و از مأموران خواستند خود را تسلیم کنند، رئیس شهربانی و رئیس ساواک که گویا قصد داشتند اسلحههایی که در شهربانی بود را به پادگان بروجرد ببرند و اجازه ورود به مردم را نمیدانند. هر لحظه به جمعیت اضافه میشد و شعارهای مردم نیز تندتر. هنگام اذان مغرب آیتالله میرشاهولد به مقابل شهربانی آمد و قصد آرام کردن جمعیت را داشت و به مأموران هم گوشزد کرد که هیچ اقدامی انجام ندهند، افرادی هم از طرف آیتالله میرشاهولد با مسئولان شهربانی در حال رایزنی و صحبت بودند که شهربانی را تحویل دهند که ناگهان با فشار جمعیت و جوانان که از اقدامات شهربانی خشمگین شده بودند درب شهربانی را شکسته شد و جوانان وارد شهربانی شدند، مأموران نیز برای جلوگیری از ورود مردم و از ترسی که داشتند شروع به تیراندازی کردند و تعدادی از مردم شهید و زخمی شدند.
به اتفاق یکی از دوستان دو تن از مجروحان را به بیمارستان فخریه رساندیم. در این روز شهید حسن عباسی و شهید مراد نصیری در مقابل چشمان به شهادت رسیدند. در روز 22 بهمنماه و در اوج جشن پیروزی انقلاب مردم ملایر پیکر 6 شهید بزرگوار انقلاب را تشییع کردند.
رانندهای که مأمور ساواک بود
ملایریها: خاطرهای بهیادماندنی از آن دوران دارید؟
طاهرنیا: به همراه یکی از مبارزان آن دوران حاج حمید میرشاهولد اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام را از قم به ملایر میآوردیم و با توجه به سختگیریها در جاده تصمیم گرفتیم شبانه به ملایر بیاییم و سوار اتوبوس نشویم. کنار جاده بودیم که برای یک سواری دست بلند کردیم و گفتیم به ملایر میرویم و گفت سوار شوید. در بین راه کلی با راننده صحبت کردیم و درباره وضعیت سیاسی کشور صحبت و روشنگری کردیم تا به ملایر رسیدیم. راننده راهی نهاوند بود وقتی به ملایر رسیدیم کارت خود را به ما نشان داد و فهمیدیم که یک ساواکی است گفت من وظیفه دارم که شما را به شهربانی تحویل بدهم و در آخر با کلی صحبت از خیر ما گذشت و به راهش ادامه داد.
«ایران در انقلاب است، مردم چه وقت خواب است»
ملایریها: از شعارهای آن زمان کدام یک در خاطرات شما مانده است؟
طاهرنیا: در زمستان 56 علاوه بر فعالیتهای سیاسی شبها به همراه جمعیت در محلههای مختلف راه میافتادیم و با سر دادن شعار مردم را به بیداری دعوت میکردیم، یکی از شعارهایی که زیاد سر داده میشد این بود یا «سکوت هر سلمان خیانت است به قرآن»
ملایریها: آیتالله میرشاهولد به عنوان رهبر انقلاب در ملایر شناخته میشود از ایشان خاطرهای دارید؟
طاهرنیا: یک روز غروب که برای نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد حسیبخانی(مسجد بازار ملایر) جمع شده بودیم مأموران از برگزاری نماز جماعت جلوگیری کردند، مرحوم آیتالله میرشاهولد گفتند ما نماز جماعت را بیروت از مسجد و در خیابان برگزار میکنیم، یکی اذان داد و ایشان تکبیر گفت و نماز را شروع کرد و مردم هم پشت سر ایشان تکبیر گفتند و به رهبر مبارزات انقلاب ملایر اقتدا کردند لحظهای نگذشته بود که مأموران به صف نماز حمله کردند و نماز جماعت را به هم ریختند و شروع به کتک زدن به آیتالله میرشاهولد و همراهانش کردند، مردم آیتالله را به منزل بردند. آن شب به منزل مرحوم آیتالله شیخ صادق عباسی نیز حمله کردند و این عالم بزرگوار را دستگیر کردند و در زیرزمین شهربانی کتک فراوانی به ایشان زده بودند که خونریزی داخلی کرده بود.
11بهمن نانهای روستاهای ملایر را بین مردم بهشتزهرا تقسیم کردم
ملایریها: اولین باری که امام خمینی (ره) را دیدید چه زمانی بود؟
طاهرنیا: قرار بود روز 12 بهمن امام خمینی به ایران بازگردد من به همراه حاج حمید میرشاهولد با یک کامیون که رانندهاش آقا یوسف بود به روستاها رفتیم و نان جمعآوری کردیم تا برای کسانی که به استقبال امام میآیند ببریم. مردم عاشقانه نان پخته و در اختیار ما قرار میدادند ماشین پر شد و به سمت تهران رفتیم، روز 11 بهمن به تهران رسیدیم نانها را در بین مردم در بهشتزهرا تقسیم کردیم. صبح روز 12 بهمن در یکی از مسیرهای ورود کاروان امام ایستادیم و برای اولین بار امام را زیارت کردیم همچنین یک روز به همراه حاج حمید میرشاهولد به مدرسه علوی محل اقامت امام رفتیم و از نزدیک امام را زیارت کردیم.
جوانان رزمندگان خط مقدم دفاع از انقلاب هستند
ملایریها: شما به عنوان بک مبارز انقلابی که سختیها و دردهای آن دوران را دیده و کشیدهاید و میداند انقلاب براحتی به دست ما نرسیده به نظر شما مهمترین وظیفه جوانان امروز برای نگهداشتن انقلاب چیست؟
طاهرنیا: به نظر من امروز جوانان رزمندگان خط مقدم دفاع از انقلاب هستند و امروز اگر از جوانان زمان انقلاب و جنگ انقلابیتر نباشد کمتر هم نیستند، مسئولان امروز وظیفه دارند به مشکلات جوانان همانند شغل، ازدواج و مسکن بیشتر توجه کنند، جوانان هم باید با تلاش و تحصیل و حضور در صحنههای مختلف کشور از ارزشهای انقلاب دفاع کنند و بدانند این انقلاب ثمره خون شهداست و باید از آن حفظ و حراست کرد و باید حافظ خون شهدا و ایثار رزمندگان باشند.
محمد گل محمدی
انتهای پیام/
دیدگاه شما