ایجاد خط رسانه ای حمایت از کسانی که به هر نحوی در تعارض با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در چهل سال گذشته فعالیت کرده اند یکی از مهمترین کارویژه های رسانه ای جبهه معارض بوده است.
قلب و تغییر ماهیت واقیعت ها و نمایش وارونه وضعیت رویدادهای مختلف یکی از ابزارهای رسانه ای است که به خوبی توسط جریان رسانه ای دشمنان انقلاب اسلامی از آن بهره برداری می شود.
در حالی که بارها و در مقاطع مختلف مردم و نظام جمهوری اسلامی توسط عناصر جریان معارض مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته اند اما همین تعدی و تجاوز با استفاده از شگرد رسانه ای تغییر و قلب، به بهانه ای در جهت فریب افکار عمومی برای بدنام کردن نظام بدل شده است.
دشمنی کردن رسانه ها و افرادی که به لحاظ فکری و پشتیبانی های مالی از سوی جبهه استکبار حمایت و ساپورت می شوند امری نیست که کسی را متعجب کند یا موجب شگفتی کسی شود.
اما نکته تاسف آور در این میان فریب خوردن یا همراهی بخش قابل توجهی از لشکر سلبریتی های داخل کشور از این بازی رسانه ای است.
سلبریتی هاییی که با بی سوادی محض رسانه ای به سادگی دچار جو زدگی رسانه ای می شوند و برای مسئله ای که اساسا از جزییات آن بی اطلاع هستند هشتگ ترند می کنند چگونه می توانند الگویی برای جوانان و نوجوانان این کشور باشند.
رویدادهای مختلف و اظهار نظرهای این لشگر در این رویدادها نشان داده است که بخش قابل توجهی از این افراد علی رغم داشتن برخی زاویه ها با نظام اسلامی اما در این اظهار نظرها فریب جو رسانه ای ایجاد شده توسط رسانه های فارسی زبان خارج از کشور را خورده اند و یکی از مهمترین دلایل این فریب نداشتن حداقل های سواد رسانه ای توسط این سلبریتی ها است.
برای مثال در ماجرای اظهار نظر عجیب مهناز افشار در خصوص حضور نیروهای حشد الشعبی برای کمک به سیل خوزستان، خود وی بعد از خروج از کشور با افشای اینکه تنابنده، متن آن اظهار نظر را برای افشار فرستاده است از بی اطلاعی خود از واقعیت ماجرا خبر داد.
متنی که سرآغاز یک موج رسانه ای در فضای توییتر و رسانه شد و بنا به نظر برخی کارشناسان نقش مهمی در ترور ناجوانمردانه طلبه شهید همدانی داشت.
اتفاقات شب گذشته در خصوص انتشار خبر اعدام سه تن از عاملین اغتشاشات آبان ماه ۹۸ و اعدام عاملین انفجار بمب گذاری سال ۸۹ در رژه نیروهای مسلح در مهاباد بار دیگر ثابت کرد که لشکر سلبریتی های بی بهره از سواد رسانه ای و دانش سیاسی در زمین جبهه رسانه ای مخالفین ایران بازی خورده اند، در این میان باید توجه جدی داشت که نقد به یک پرونده با تختئه حقیقت فرق اساسی دارد.
اینکه جماعتی بدون اطلاع از جزییات پرونده ای خواستار عدم اجرای قانون باشند در کدام مرام و مسلکی جای می گیرد؟
در این میان البته نقد جدی نیز به راهبرد رسانه ای دستگاه های تبلیغی و قضایی کشور وارد است، رسانه های مختلفی که در لفظ و بیان برای حمایت از انقلاب اسلامی ایجاد شده اند در کجای این قصه قرار دارند؟
دستگاه قضایی علی رغم اصلاحات گسترده در بخش های مختلف که چشم مردم را با عدالت واقعی در زمینه های قضایی آشنا کرده است اما در حوزه رسانه هنوز نتوانسته نقص ها و کمبودهایی که بعضا موج سواری رسانه ای استکبار می شود را برطرف کند.
اتخاذ راهبرد رسانه ای مناسب با رعایت کامل قانون و حریم خصوصی افراد می تواند مایه شرمندگی بسیاری از سلبریتی ها بی سواد و زمین خوردن عملیات های رسانه ای شرارت آمیزی شود که هدفی جز ویرانی ایران و استعمار این آب و خاک ندارند.
سلبریتی ها دانسته یا نادانسته در حال ذبح و اعدام حقیقت هستند، آن ها در حال کمک به کسانی هستند که هیچ هدفی جز نابودی و ویرانی کشور ندارند.
حبیب میرزایی
انتهای پیام/
دیدگاه شما