به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصر همدان؛ این پایگاه خبری تحلیلی در نظر دارد تا فرارسیدن روز انتخابات مجلس شورای اسلامی هر روز به تعدادی سئوال در خصوص انتخابات اسفند ۹۸ پاسخ دهد.
جهت مشاهده بخش اول بر روی این لینک کلیک کنید.
جایگاه مردم در انتخابات
۴- چرا مردم از قدرت خود برای نظارت بر مسئولین کشور و از جمله نمایندگان مجلس استفاده نمی کنند؟
ایفای نقش مردم در قدرت سیاسی وجوه مختلفی دارد و گاه مردم به صورت مستقیم، از طریق همه پرسی و گاه به صورت غیرمستقیم، از طریق انتخابات نمایندگان مجالس در قدرت سیاسی مشارکت و نقش ایفا میکنند؛ اما این ایفای نقش زمانی تکمیل می شود که مردم بتوانند در قدرت سیاسی نیز نظارت کنند، هرچند نمایندگانی که انتخاب می کنند، از جانب آنان این وظیفه را انجام می دهند، اما این موضوع احساس حضور مردم در قدرت و نظارت بر آن را تماما تکمیل نمیکند.
مردم نیاز دارند در حوزه سیاست به صورت نسبتاً دائمی دیده شوند و احساس کنند نقش آفرینی آنها در قدرت سیاسی تنها به واسطه مکانیسم همهپرسی و انتخاب نماینده اعمال نمی شود. در اینجا کار کرد احزاب و گروههای سیاسی مشخص میشود. احزاب و گروههای سیاسی که ما مجوز نهادهای قانونی در کشورها ایجاد میشوند گروهی از افراد با اصول و اهداف سیاسی مشخصی هستند و بر اساس اصول و اهداف، بر قدرت سیاسی نظارت و خواستههای مردم را باز تعریف میکنند و آنها را به صاحبان قدرت انتقال میدهند.
احزاب و گروه های سیاسی قانونی با گسترش دفاتر خود در جامعه از مردم عضو گیری و آنان را صاحب نقش سیاسی می کنند. از طرف دیگر هنگام انتخابات نیز بر اساس ساز و کار های درون حزبی خود نامزدهای انتخابات رو معرفی اعضای خود را در جهت گسترش مقبولیت نامزد مطرح شده در جامعه بسیج میکنند و مردم را به انتخابات و رای به فرد مورد نظر دعوت می کنند. یکی از ابزارهای این نهادها مطبوعات وابسته به خود است که از آن طریق پیام خود را در افکار عمومی منتشر میکنند، از همینرو مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی نامیدهاند.
به این ترتیب حزب و گروه سیاسی سازوکار نسبتا پایداری برای ایفای نقش سیاسی آحاد جامعه شمرده می شود و اگر مردم بخواهند فارغ از انتخابات و همهپرسی در قدرت سیاسی؛ از جمله نمایندگان مجلس نظارت کنند، تنها از طریق فشار احزاب و گروههای سیاسی و مطبوعات وابسته به آنها این امکان فراهم است. این موضوع در حالی است که به سبب سابقه نه چندان مثبت احزاب و گروه های سیاسی در ایران معاصر به ویژه در دوران بعد از مشروطه در جامعه کنونی ایران نیز احزاب و گروههای سیاسی در فرهنگ سیاسی مردم چندان جا باز نکرده اند و هنوز جامعه ایران از احزابی که بتوانند میان منافع ملی و سیاستهای حاکمیت با خواست مردم ترکیب منطقی ایجاد کنند، برخوردار نیست. نکته دیگر اینکه یک حزب و گروه سیاسی زمانی می تواند هویت یابد که از منابع اقتصادی مشخص و غیر دولتی برخوردار باشد؛ اما در جامعه ایران به سبب وابستگی اقتصاد به نفت و سایه سنگین اقتصاد دولتی، امکان شکل گیری بخش خصوصی و قدرتمند چندم وجود ندارد و به تبع آن، منابع اقتصادی لازم برای شکل گیری احزاب و گروههای مستقل از قدرت چندان فراهم نیست.
بنابراین قدرت مردمی نمیتواند جز در مواقع انتخابات بر قدرت سیاسی و به ویژه به ویژه نمایندگان مجلس نظاره گر و اثر گذر باشد. البته با توجه به ایجاد سازوکارهای دموکراتیک بعد از انقلاب اسلامی و نداشتن تجربه طولانی مدت در این زمینه و در مقابل تجربه مدید زندگی جامعه ایران در نظام های استبدادی تا پیش از انقلاب اسلامی، باید گفت در همین وضعیت هم فرصت های مشارکت و نظارت مردم بر قدرت سیاسی بیسابقه است. از سوی دیگر در شرایط کنونی، اولاً، اصل ضرورت حزب و گروه های میانجی پذیرفته شده است؛ ثانیا با تصویب قانون احزاب در سال ۱۳۹۵ ساختار سیاسی کشور فعالیت احزاب را در وضعیت مشروع تر و قانونی تری ساماندهی کرده است؛ بنابراین نهاد حزب و گروههای میانجی به تدریج در حال گسترش معقول و منطقی در کشور است.
علاوه بر این موضوع، تجربه ایفای نقش سیاسی مردم از طریق پایگاه های مذهبی، همچون مساجد، هیئتهای مذهبی و راهپیماییها که دستاوردهای دوران انقلاب اسلامی است، امکان اثرگذاری مردم ایران از این طریق بر قدرت سیاسی را نیز فراهم کرده است. اگر یک نماینده مجلس خود را فارغ از نظارت احزاب و گروههای میانجی در ترجیح منافع شخصی بر منافع ملی آسوده خاطر می بیند، مردم انقلابی از طریق پایگاه های مذهبی مذکور می توانند او را از این آسودگی بیرون آورند و خواسته ها و سوالات خود را مطرح کنند؛ به عبارت دیگر در جمهوری اسلامی، پایگاه های مذهبی می توانند کارکردی شبیه احزاب و گروههای میانجی داشته باشند، اما این موضوع نیز نیازمند ایجاد سازوکارهایی است تا این نهادها به گروههای دارای نظم و ثبات سیاسی نزدیک کند ومردم کارکرد میانجی گرانه آنها میان خود و حاکمیت را احساس کند. شکل دادن به این موضوع با دشواریهایی همراه است، اما در حال اگر نیروهای انقلابی در این زمینه به صورت جدی وارد عمل شوند میتوانند یک نهاد سیاسی مردمی با هدف میانجیگری میان جامعه و حاکمیت ایجاد کنند که چون در پایگاه های مذهبی ریشه دارد، به تبع آن ارزشها و فضایل دینی و انقلابی در آن پررنگ خواهد بود و در نتیجه آسیب های نهاد حزب را، همچون نخبه گرایی یا مسلط شدن روابط و معاملات اقتصادی بر اهداف حزب نخواهد داشت.
۵- جایگاه نخبگان در انتخابات چیست؟ آیا مردم احتیاج به قیم دارند؟
یکی از مسائلی که مردم سالاری و حضور و حق انتخاب ملت را تهدید می کند آرا و نظراتی است که به نوعی نخبه گرایی معتقد بوده و نقش پررنگ نخبگان در انتخابات و کمرنگ کردن رای ملت تاکید دارد. این نگاه در طول چهار دهه اخیر با صورت های متنوعی خودنمایی کرده و گاه احزاب و گروههای سیاسی، به نحوی تلاش کرده اند تا انتخاب و نظر خود را بر مردم تحمیل کنند.
در این نگاه همه امور جامعه اسلامی باید به نخبگان سپرده شود و مردم تنها باید به منزله پشتیبانی نظر ایشان در صحنه حضور داشته و آنان را در تصمیمات اتخاذ شده همراهی کنند؛ چرا که بدون همراهی ملت، تصمیمات نخبگان کارایی لازم را نخواهد داشت و عملی نمی شود!
در این نظریه با نوعی بی اعتمادی به تودههای مردم در تشخیص مسائل مواجه هستیم؛ به گونهای که همه اختیارات تنها در اختیار نخبگان قرار دارد و مردم از هرگونه تشخیصی ناتوانند و کار را باید به کارشناس سپرد!
این نظر به بهانه اجرای ایدهآل همه انتخاب ها و اتخاذ «بهترین تصمیمات» علاقمند است که به تدریج همه امور را بر عهده کارشناسان و نخبگان جامعه سپرده و تودههای ملت را منتظر تصمیم نخبگان قرار دهد تا بر تصمیم اتخاذ شده تاکید کنند. در این رویکرد به تدریج نخبگان به جای مردم قرار گرفته و نوعی ولایت بر آنان می یابند، به گونهای که میتوانند به جای آنها تصمیم بگیرند!
حضرت امام (ره) در عبارات فراوانی این نگاه «قیم مآبانه» را در عرصههای گوناگون به نقد کشیده اند که مشهورترین آنها در آستانه انتخابات دور سوم مجلس شورای اسلامی بود. ایشان در عباراتی در نقد این نگاه قیم مآبانه که معتقد بود مردم باید به افرادی که جناح های سیاسی (به عنوان نخبگان و خبرگان سیاسی!) معرفی میکنند رای دهند، چنین فرمودند: «همانطور که بارها گفتهام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش های والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند.»(۱۳۶۷/۱/۱۱)
نکته مکمل آن است که رایی ارزش دارد که برآمده از علم و آگاهی باشد؛ از این رو هر چند افراد در دادن رای مستقل هستند و به قیم نیاز ندارند، اما یکی از مناسب ترین راه ها برای انتخاب شایسته ترین و بهترین نامزدها و مشورت گرفتن از دانایان، متخصصان و نخبگان است. عقل سلیم حکم میکند که باب مشورت با نخبگان بسته نشود و انتخاب نهایی با راهنمایی ایشان انجام شود، هرچند این مشورت دهی سلب اختیار از صاحب رای نخواهد کرد.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در عباراتی به صراحت انتخابات مختلف را از اختیارات و حقوق مردم دانسته و تاکید میکنند فرض و احتمال خطا و اشتباه موجب آن نمیشود که مردم را صاحب صلاحیت ندانسته و این حق را در اختیار نخبگان قرار دهیم: «اینجا هیچکس نه رهبری، نه دولت، نه منتفذین حزبی به مردم ما امر و نهی نمی کند؛ مردم قدر سعه اطلاعات خودشان تحقیق و مطالعه و مشورت میکند و فرد مورد نظرشان را بر می گزینند. ممکن است آنچه آخرسر به نظرشان میرسد، درست هم نباشد اشتباه باشد اما خودشان هستند که تصمیم می گیرند و اگر این کار را برای خدا و حاکمیت ارزشهای الهی بکنند، اجرا وافری هم پیش خدای متعال دارند؛ این خیلی اهمیت دارد.»(۱۳۸۴/۳/۲۵)
۶- آیا در جمهوری اسلامی، دخالت در سیاست مختص قشر خاصی است و روحانیت از جایگاه ویژهای برخوردار است؟
نظام اسلامی نظامی طبقاتی و متعلق به قشر خاصی نیست که در آن به عنوان مثال روحانیت از جایگاه ممتازی برخوردار باشد.
سیاست و سیاست ورزی هرچند کاری تخصصی است که هرکدام بیشتر تلاش عملی کرده باشد، با آگاهی و بصیرت و دقت بیشتری تشخیص و تصمیم خواهد گرفت، اما امری عمومی و متعلق به همه اقشار جامعه بوده و ممنوعیت و انحصاری در آن وجود ندارد. این سخن مستند به رهنمودهای بنیانگذار جمهوری اسلامی است.
حضرت امام (ره)در عباراتی حکیمانه در برابر جریان انحرافی که در آستانه انتخابات دومین مجلس مدعی شده بود از آنجا که در اسلام سیاست امری تخصصی است تنها اسلام شناس نباید در آن دخالت کرده و دیگران باید از آنها تبعیت کنند چنین هشدار می دهند:
«از قراری که من شنیدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خوردهاند حالا عکسش را دارند میگویند. این هم روی همین زمینه است، اینکه میگویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را داردتعیین میکند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین میکند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلاً یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟!…دانشگاهی ها بدانند این را که همان طوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلا مدرسهای و اینها نیست، همهشان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئهای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند. »(۱۲/۹/ ۱۳۶۲)
جهت مشاهده بخش اول بر روی این لینک کلیک کنید.
انتهای پیام/
دیدگاه شما