1. شهريور 1396 - 8:57   |   کد مطلب: 23222
آشنای با ميرزا قهرمان پاک بين
قهرمان شعر
ميرزا قهرمان پاك بين آورزماني ملايري روستازاده‌اي دانشمند كه به وزيري ديوان شعر وادب رسيد؛ ازجمله نوادر و چهره‌هاي ناشناخته‌ي خطّه‌ي سرسبز ملاير دردوره‌ي مشروطه است.

به گزارش ملایری‌ها؛ این شاعر ملایری وي در سال 1258 خورشيدي در روستاي آورزمان از توابع شهرستان ملاير چشم به جهان گشود. قهرمان به علّت زندگي در روستا و نبود امكانات آموزشي، چندان به خواندن درس رسمي توفيق نيافت. وي تحصيلات مكتبي را درنزد ملّاي ده فراگرفته، در نوجواني به عنوان ميرزا يعني كسي كه سواد و خطي خوش دارد، در دستگاه خان مشغول به كار شد و با توجه به ذوق و استعداد خدادادي قدم در راه كسب علم و ادب نهاد و در مكتب غم عشق نكته‌دان شد. او با مطالعه‌ي‌ مجلات و روزنامه‌هاي آن روزگار و نشست و برخاست با بزرگان دين و دانش كه در منزل خان با آنان ملاقات داشت، انديشه و فكر خود را پرورش داد و نيز با رفت وآمد به مجالس ادبي شهر دولت‌آباد (ملاير قديم) و مطالعه‌ي مجلات وكتب علمي و اخلاقي شكفته‌تر شد. قهرمان دركنار شغل ميرزايي به كار كشاورزي هم اشتغال داشت كه در اواخر عمر به خاطر ناتواني زمين كشاورزي خود را به رعيت سپرده بود. او زياد اهل سفر نبوده و فقط يك‌بار در سال 1307 سفري به تهران داشته است.

قهرمان را مي‌توان جزو شعراي سنت‌گراي دوره‌ي مشروطه به حساب آورد. شعر او بيانگر دردهاي جامعه آن روز ايران است. قهرمان شاعري آزاده است. او از مداحي و سرودن غزل در وصف خال و لب بيزار است و معتقد است كه شعر بايد درخدمت روشنگري و ايمان و عقيده باشد. وي در مورد ويژگي‌هاي يك شعر خوب مي‌گويد:

شعرخوب است به شرطي كه اديبانه بود           نـه همه قصه‌ي لاطائل و افسانه بـود

صفت قــامت دلــدار به طـوبي كردن            عقل داند چقدر زشت و سفيهانه بود(1)

او از شاعراني كه از مضامين تكراري شعر استفاده مي كنند و از دنياي پيرامون خود بي خبرند انتقاد مي‌كند و سخن آنان را كهنه مي‌داند و بر آن است كه «بايد در شعر، سخن نو آورد كه نو را حلاوتي است دگر» و چنين مي‌گويد:

غرش تـــوپ اروپـــا به جهان زد آتش        بــازگـويي كه شرر قسمت پروانه بود

شرح و بسط مي و معشوق سخنداني نيست        حرف بـايد كه پر از مغز و حكيمانه بود

كهنه شد فلسفه‌ي‌خال وخط و ابـرو و زلــف       آشناي خــرد از ايــن همه بيگانه بود (2)

غزل‌هاي قهرمان بيشتر سياسي، اجتماعي است  و از اين نظر شعر فرخي يزدي را فرا يادمي‌آورد. واين با تورّقي در ديوان او كاملاً پيداست. قصايدش استوار و پر از حكمت و اخلاق است. او در ديگر قالبهاي شعرنيز طبع‌آزمايي كرده و به توفيق خوبي هم دست پيدا كرده است.

قهرمان در عرصه‌ي دينداري مؤمنِ به دين اما بيزارِ از خرافات است. اعتقاد راسخ او نسبت به دين ازآنجا پيداست كه مي‌گويد: «اگر ديانت را از دنيا بردارند تمدّن بدل به توحّش صرف خواهد شد و بشر اگر پایبند ديانت از روي عقيده و ايمان باشد از جاده‌ي انسانيّت منحرف نخواهد شد.» (3)

قضاوت گركنم از روي انـصاف           ز بي ديني جهان روزش سياه است

بـــراي انتظامِ امــرِ دنيـــا              ديانت بهترين پشت و پناه است   (4)

يكي ازجنبه‌هاي بارز فكر و انديشه‌ي قهرمان، وطن‌پرستي و بيگانه ستيزي اوست. وي آن چنان به ايران و ايراني عشق مي‌ورزد و به طوري نگران ايران است كه مي‌گويد:

بهـر آزادي اين قوم به قبـرم چو نهند         ديــده‌ام تا به قيامت نگران خواهد بود

ملك‌ايران ‌به ‌خدا كعبه‌ي آمال ‌من‌ است        همه‌جا اين‌سخنم ورد زبان خواهد بود(5)

به راستي كه قهرمان، دوستيِ وطن را هرگز فراموش نمي‌كند و همواره نگران ايران است:

قهرمان حب وطن را مكن از دل بيرون               كاين وطن مدفن اجداد نياكاني ماست(6)

قهرمان فردي منتقد و پرخاشگر است كه با نيش قلم خود كساني راكه مايه‌ي شكست و عقب‌ماندگي ايران هستند، مورد حمله قرار مي‌دهد و نسبت به وزيران و وكلاي مجلس كه با ملت همسو نيستند به تندي سخن مي راند. اوضاع نا بسامان، هرج ومرج ودزدان خانگي كه به قول عارف قزويني :«خراب مملكت از دست دزد خانگي است» قهرمان را به ستوه مي‌آورد:

وكلا محو ريال و وزرا مست جلال                    جيبشان يكسره پر درهم و دينار شده (7)

و يا خيلي صريح مي‌گويد:

از بخت بد ماست كه هر سفله‌ي خاين                 دركشور سيروس رييس‌الـوزرا شد (8)

خلاصه قهرمان كسي نيست كه بتوان به راحتي ازكنار اوگذشت.آشنايي با شعر و انديشه‌ي قهرمان كاري لذت‌بخش است و غرض نگارنده‌ي اين سطور معرفي كامل قهرمان نبوده، كه البته در اين مجال اندك ميسر هم ‌نيست،  بلكه هدف آشنايي مختصر و تشويق و تحريض دوستداران ادب و فرهنگ ايران زمين براي آشنايي با اين چهره‌ي ناشناخته است. به درستي كه صاحب چنين افكاري را بايد شناخت و ارج نهاد، كسي كه معتقد است:

عشق، حب وطن و خدمت نوع است، آري               اين بنايي‌ست كه او را غم ويراني نيست

نــازم آن عاشق دلــداده كه در راه وطـن              هــوسي در سر او غير سـرافشاني نيست (9)

هادي حاتمي

 

 

پانوشت ها

 

1-كلّيات قهرمان،سروده ي ميرزا قهرمان پاك بين ملايري، تصحيح وتوضيح محمدحسين فروغي، تهران،كيان مهر،چاپ اول،1384، ص 101

2-همان،ص 101

3-همان،پاورقي ص 23

4-همان،ص47

5-همان ،ص 100

6-همان ،ص 39

7-همان ،ص 156

8-همان ،ص 83

9-همان ،ص 54

 

هادي حاتمي دبير ادبيات ملاير

دیدگاه شما

آخرین اخبار