7. تير 1396 - 12:26   |   کد مطلب: 22932
یادداشت/غلامرضا جمالی زاده
واقعه 7 تیر و دو درس مهم
درس مهمی که امروز باید از واقعه 7 تیر بگیریم، درس آگاهی است؛ باید خیلی مراقب باشیم که سرمایه های این نظام و انقلاب را در هیجانات سیاسی و حزبی و جناحی به تاراج ندهیم.

1-  بهشتی؛ صداقت، یکرنگی
شاید که نه، حتما برای شما هم اینچنین است؛ بعضی وقایع، بعضی مناسبتها، بعضی اشخاص و بعضی چیزها ناخودآگاه برای ما نمایانگر بعضی از آرمانها، ملاکها، معیارها، اصول و یا نه ضد آنها هستند.
برای نسل ما که هوشیاری زندگی مان یعنی نوجوانی و جوانیمان صرف وقایع و مناسبتهای تاریخ معاصرمان شده، طبیعی است که همیشه سر در تقویم داشته باشیم و با دیدن روزها و نام ها، ضمیرخفته مان بیدار شود و بعضی از چیزها برایمان نمود دوباره پیدا کند.
تیرماه که می شود، من از همه چیز بیشتر به مفهوم صداقت و یکرنگی در مقابل دروغ و دورویی می اندیشم. نمی دانم، اما شاید به این خاطر چنین رابطه ای در ذهنم ایجاد می شود که بهترین نفوذ شهید هفتمین روز تیرماه در فکر من این جمله اش بوده که:
«من تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم.»
نمی دانم برای من نام شهید بهشتی مترادف زیبائی صداقت و یکرنگی در برابر زشتی دروغ و دوریی شده است. گویا بیشترین زجر شهید بهشتی از همین برخوردهای منافقانه بوده و چقدر هُنر میخواهد که انسان در همه عرصه های زندگی و مخصوصا در عالم سیاست، صداقت داشته باشد، همیشه و همه جا و در مقابل همه کس چه رودررویش و چه پشت سرش یک جور حرف بزند. سخت است آقا، سخت سخت.
امروز نیز گم شده ی ما، صداقت و پرهیز از نفاق است.
2-  ترور شخصیت ها، نتیجه کوردلی
7 تیر امسال، 36 سال از فاجعه خونین انفجار بمب در دفترمرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت مظلوم انقلاب، آیت الله دکتربهشتی و 72 تن از بهترین یاران امام و انقلاب می گذرد. در 36 سال گذشته، فراخور مناسبت های مختلف در خصوص دلایل وقوع، ابعاد و اثرات این واقعه تروریستی صحبت شده است.  نگاه ریزبینانه به همه جوانب این فاجعه ( دلایل، ابعاد و اثرات آن) ما را به این نکته مهم می رساند که میتوان از این واقعه درس های عبرت زیادی گرفت و از آن بعنوان تجربه ای تلخ اما آموزنده بهره برد.
این مقاله، قصد واکاوی موضوع را ندارد چرا که مجال آن هم در این فرصت کم نیست، بلکه هدف ترغیب جامعه به بازخوانی تاریخی و فلسفی فاجعه 7 تیر و وقایع همانند آن از جمله انفجار دفتر نخست وزیری در 8 شهریور همان سال می باشد تا با الهام از آن و با نگرشی دقیق و آگاهانه با موضوعات مشابه، از تکرا فجایع جلوگیری کرد.
وجود افراد و گروههای کوردلی که سر در غفلت خود کرده و در اوج نا آگاهی، خویش را مطلع ترین و حتی مومن ترین افراد می پندارند، در همیشه تاریخ و همه جوامع بوده اند؛ در ایامی که گذشت 21 ماه مبارک رمضان قرار داشت؛ روز سیاه تقویم بشری که کوردل به ظاهر مومنی که همیشه خط قرآن می خواند و  از عمق قرآن فهمی نداشت، برای ثواب بیشتر، در شب قدر بر فرق مجسمه عدالت و پاکی، علی(ع)، شمشیر آغشته به زهر کین و ناآگاهی فرود آورد و انسان کامل و عادلی را ترور کرد. تاریخ بخوبی بیان کرده که ابن ملجم مرادی فقط یک شخص نبود، او نماینده گروهی دگم اندیش و سلب نگر بود که در تاریکخانه های مزین به نشانه هایی از دین، نقشه ترور می کشیدند. امثال خوارج، در برهه های مختلف تاریخ بوده اند و اینک نیز هستد. اگر وقایع سالهای آغازین انقلاب را به خوبی مطالعه کنیم می بینیم برخی که اتفاقا در مصدر امور بودند با قرائت های خاص خودشان از دین و مبانی انقلاب، و البته در دریچه محدود منافع حزبی و گروهیشان، حکم بر قیام مسلحانه علیه نظام و ریختن خون مردم را دادند. آنان یا به دنبال سهم خودشان از قدرت و سو استفاده از آن بودند و یا می خواستند افکار و ایدئولوژی غلط خود را بر جامعه تحمیل کنند. برای انجام مقاصد پلیدشان نیز از هیچ اقدام زشتی فروگذار نبودند. ابتدا به ترور شخصیت برجستگان نظام اط طریق شایعه سازی، بدگویی و تخریب آنها پرداختند که در بین آنها، مظلوم انقلاب ایت الله دکتر بهشتی در صدر قرار داشت. پس از این اقدام کور بود که دست های پلیدشان را بر ماشه های نادانی فشرده و خون بهترین های این سرزمین را جاری خیابانها کردند.
هرچند این اقدامات کور، عزیزان برجسته ای را از این مردم گرفت اما صلابت و پایداری امام و مردم نشان داد مسیری که انتخاب شده است درست و بالنده است.  
درس مهمی که امروز باید از واقعه 7 تیر بگیریم، درس آگاهی است؛ باید خیلی مراقب باشیم که سرمایه های این نظام و انقلاب را در هیجانات سیاسی و حزبی و جناحی به تاراج ندهیم.

غلامرضا جمالی زاده
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر

دیدگاه شما

آخرین اخبار