8. اسفند 1395 - 8:58   |   کد مطلب: 21748
بمناسبت 8 اسفند سال روز شهادت حاج حسین خرازی
علمدار جبهه های ایران و گردان مسلم ملایر
او که با انقلاب اغاز کرد و در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت را شروع، در سپاه به درجات عالی از نظر روحی وجسمی رسید و در تاریخ 8 اسفند 65 در عملیات سرنوشت ساز کربلای 5 به دیدار ارباب بی کفن خود یعنی حسین ابن علی(ع) رسید.

او در جبهه به علمدار جبهه ها معروف بود چون در عملیات خیبر یک دست خود را به راه خدا داده بود. او همان حاج حسین خرازی عزیز ار محله فقیر نشین اصفهان است.

شهید خرازی در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره كردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود كه تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت. در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود 15 كیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشكرهایی بود كه از رود كارون عبور كرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت.

از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر، خیبر و ... در سمت فرماندهی لشكر امام حسین(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشكر، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد.

یک خاطره از این سردار پرافتخار سپاه اسلام حاج حسین

در  آخرین روزهای اسفند سال 64 هنگامی که گردان 151 مسلم ابن عقیل(ع) شهرستان ملایر در محور کارخانه نمک عراق در وضعیت پدافندی بود با توجه به کمبود نیروها بدون استراحت به مدت 15 روز از ان خط جانانه دفاع کردند .یک روز شهید بزرگوار عبدالله عابدینی  فرمانده گروهان یکم از گردان به حقیر که معاون ایشان بودم فرمود برو به آقای تاجوک بگو فکری برای جایگزین نیروها کند من هم رفتم که با اقای تاجوک صحبت کنم وقتی وارد سنگر شدم با صحنه ای مواجه شدم که هم برایم جالب بود هم باعث شرمندگیم شد وقتی دیدم یک رزمنده با کلاه نخی با یک دست روی نقشه با اقای تاجوک مشغول برنامه ریزی هستند.

سلام کردم بعد از احوال پرسی اقای تاجوک فرمودند بفرما گفتم کاری ندارم امدم سری بزنم چند لحظه به این رزمنده خیره شدم .

به خودم یک نهیب زدم وبلند شدم بدون انکه مشکلات بچه را بیان کنم از فرمانده خداحافظی کردم و برگشتم خدمت اقاعبدالله او پرسید چکار کردی گفتم هیچی پرسید چرا ماجرا رابرایش تشریح کردم و گفتم وقتی او را در آن حالت دیدم خجالت کشیدم که بگم بچه ها خسته اند ایشان فرمودند که او حاج حسین خرازی فرمانده لشگر امام حسین (ع) از اصفهان  است که در سمت چپ ما مستقر هستند.

وقتی داستان آن علمدار یک دست را برای بچه های گروهان گفتم روحیه رزمندگان چندین برابر شد و تا پایان ماموریت اثارخستگی در چهره بچه ها مشاهده نکردم.

او با آنكه یك دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس كمبود نمی‌كرد و برای تأمین و تدارك نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود.

در بسیاری از عملیات‌ها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد. در عملیات كربلای 5 ، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، مشغول مدیریت عملیات بود خمپاره‌ای در نزدیكی اش منفجر  و روح عاشورایی او به ملكوت اعلی پرواز كرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهی ماوا گزید.

رهبر معظم انقلاب و فرمانده كل قوا در مورد این شهید بزرگوار می‌فرمایند.

او سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود كه با ذخیره‌ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه‌روزی برای خدا و نبرد بی‌امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز كرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست.

محمد فتحی می آبادی

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار