12. بهمن 1395 - 20:26   |   کد مطلب: 21528
یادداشت/ محمد کاظمی
تغييرپايتخت را جدا بررسي كنيد

تهران ابرشهري است با مشكلات و معضلات فراگير و دير پا و بعضا لاينحل. جمعيت ثابت و شناور آن فراتر از اشباع و از ۱۲ ميليون و ۸۰۰ هزار نفر در سال ٩٥ عبور كرده است. خيابان‌هايش براي ٣ تا ٥/٣ ميليون خودرو در حال تردد ديگر گنجايش لازم را ندارد. هوايش به‌شدت آلوده است و گاهي در طول سال فقط چند روز آن هم به مدد باد و باراني از هواي پاك برخوردار است. آمار بيماري‌ها و حتي مرگ‌هاي ناشي ازاين آلودگي به‌درستي احصا نشده است، چه بسا اگر چنين آماري دقيقا استخراج شود به اندازه زلزله‌اي باشد و ما همه روزه مي‌لرزيم و سينه‌هاي‌مان زير آوار دود‌ها مي‌سوزد! ترافيك سنگين اغلب برقرار است و روزانه ميليارد‌ها ساعت از وقت ساكنان شهر هدر مي‌رود تا اعصاب‌ها مچاله شوند و هزاران كار نكرده، نامه نرسيده، پول وصول نشده، بيماري درمان نشده به فردا موكول شوند و ارزش اقتصادي عظيمي به هوا رود. بنا بر اعلام مدير بخش زلزله مركز تحقيقات ساختمان، مسكن و شهرسازي، فرونشست‌ها در تهران و اراضي جنوب و جنوب‌غربي آن در حال رخ دادن است و از همه مهم‌تر آنكه ميزان نشست زمين‌هاي اطراف تهران نسبت به كل كشور بيشتر است. طبق گزارش سازمان زمين‌شناسي، سالانه ۳۶ سانتي‌متر در برخي از مناطق تهران، در دشت‌هاي غربي و جنوب غربي آن شاهد نشست هستيم و ميزان نشست تهران از كل دنيا بيشتر است و ركورددار بالاترين فرونشست در اين منطقه هم هستيم. وضعيت آب‌هاي زيرزميني تهران واقعا بحراني است چنانچه در جديدترين گفته‌هاي رييس مركز ملي خشكسالي كشور از خشكسالي شديد و بسيار شديد در مراكز مهم جمعيتي از جمله تهران، البرز و خراسان ‌شمالي نام برده شده است. اما تهران سه گسل اصلي شمال، شرق و گسل ري در جنوب دارد. گسل شمال تهران در مسير خود، نياوران، تجريش، زعفرانيه، الهيه و فرمانيه را در بر مي‌گيرد. گسل ري در جنوب تهران نيز كه در صورت فعاليت پرتلفات‌ترين گسل كشور و شايد جهان است از جاده خاوران شروع و با گذر از دولت آباد و حركت روي جاده كمربندي تهران در حد نصاب كوره‌هاي آجرپزي چهار دانگه پايان مي‌يابد. گسل شرق نيز كه توانايي قوي‌ترين زلزله را دارا است از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضي سرخه‌حصار و حركت روي بزرگراه شهيد بابايي تا مجيديه و سيدخندان امتداد مي‌يابد. جالب اينجاست كه اكثر حريم‌هاي انتقال نيروي شهر تهران نيز روي همين گسل‌هاي زلزله واقع شده است. اما ساختمان‌هاي تهران هم در وضعيت خطرناكي قرار دارند چنانچه گفته شده است تنها ١٠٠ ساختمان مثل پلاسكو وجود دارد كه هر آن امكان وقوع فاجعه‌اي در آنها دور از ذهن نيست. به گفته عضو هيات‌مديره انجمن مهندسان راه وساختمان، بيش از ۸۰ درصد از ساختمان‌هاي بلند پايتخت در معرض خطر قراردارند زيرا امكانات لازم براي نگهداري آنها را نداريم و هيچ‌گونه فرآيند تعريف شده‌اي هم براي بازرسي مكرر آنها از لحاظ ايمني وجود ندارد. با توجه به همه موارد بالا و ده‌ها نكته و آسيب گفته نشده در اين مقال اكنون سوال جدي و اساسي اين است كه آيا ما دانش، توان، امكان، بودجه، زمان، اراده و مديريت لازم براي رفع همه مشكلات ياد شده در شهر تهران را داريم؟ اگر پاسخ به اين سوال بسيار مشكل است به سرعت سوال ديگري خودنمايي مي‌كند كه آيا وقت آن نرسيده است تا موضوع بسيار مهم تغيير پايتخت مورد بررسي جدي و همه‌جانبه قرار گيرد؟ دولت مي‌تواند با تاسيس يك كارگروه متشكل از كارشناسان اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي و گردآوري همه تجربه‌هاي جهاني موضوع تغيير پايتخت را دقيقا بررسي كرده و روشن سازد كه آيا چنين امكاني در حال حاضر وجود دارد يا خير؟ آيا باز‌سازي و نوسازي تهران مقرون به صرفه‌تر است يا تغيير پايتخت سياسي كشور و كاستن از جمعيت تهران؟ به هر حال موضوع آتش سوزي پلاسكو زنگ فاجعه براي تهران با انبوه مشكلاتش را به صدا درآورده است و در صورت عدم چاره‌يابي‌هاي اساسي و رفع خطرهاي بالقوه قطعا مردم به هيچ‌وجه از ما نخواهند گذشت و عذر هيچ كس پذيرفته نخواهد شد. بايد درنظر بگيريم كه وقوع هر حادثه‌اي در تهران خصوصا خداي ناكرده اگر بزرگ باشد تمامي كشور را تحت تاثير عوارض منفي خود قرار مي‌دهد همچنان كه حادثه پلاسكو كه ممكن است به اندازه جرقه‌اي در برابر حوادث احتمالي ديگر باشد كل اقتصاد پوشاك كشور را متاثر ساخت. براي ايمن شدن اساسي در مقابل خطرها و حادثه‌ها حتي لحظه‌اي را نبايد از دست داد و مماشاتي را پذيرفت و اولويت آن را به اندازه ذره‌اي مورد ترديد قرار داد.

دیدگاه شما

آخرین اخبار