4. اسفند 1394 - 12:35   |   کد مطلب: 18268
یادداشت/حجت الاسلام بصیر
عقل و نقش کلیدی در سعادت انسان
قوام "انسانیت" بدست عقل است ، و عقل نقش کلیدی "سعادتِ" انسان را رقم می زند. هویتِ واقعیِ انسان،قوه عاقله اوست و البته به کار گیری آن؛ و لذا هنگام رجوع به متون اسلامی، اهمیت ارج نهادن به جايگاه والاي عقل در اسلام بخوبی ملموس می‌شود.

به گزارش ملایری‌ها؛ قوام "انسانیت" بدست عقل است ، و عقل نقش کلیدی "سعادتِ" انسان را رقم می زند. هویتِ واقعیِ انسان،قوه عاقله اوست و البته به کار گیری آن؛ و لذا هنگام رجوع به متون اسلامی، اهمیت ارج نهادن به جايگاه والاي عقل در اسلام بخوبی  ملموس می‌شود.

بهترین گواه این مدعا، آیات و روایات فراوانی است ،که در "قرآن" و "جوامع روایی شیعه" و تا حدودی در جوامع حدیثی اهل سنت در ستایش و تمجید از عقل آمده است.

به عنوان نمونه "مرحوم ثقه الاسلام کلینی رحمت الله علیه" در نخستین بخش از کتاب شریف "اصول کافی"، فصلی را با عنوان «کتاب العقل و الجهل» گشوده و روایات بسیار مهمی درباره جایگاه و کارکرد عقل در عرصه های مختلف بیان کرده است. در بلندی "کافی" همین بس که جناب  "محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی" مشهور ب "میرداماد" در مقدمه کتاب ارزشمند "الرواشح السماویة فی شرح الأحادیث الإمامیة" به بیان اهمیت « کافی »پرداخته و اظهار می‌دارد که با توجه به گذشت حدود هفت قرن از تالیف کافی، تا حال، کسی اقدام به حل مشکلات احادیث آن ننموده و قدمی در این راه برنداشته است. او با اشاره به این نکته که شرح احادیث اصول کافی، تنها از عهده کسی برمی آید که از علوم عقلی و نقلی بهره کافی داشته باشد، به شرح کتاب می‌پردازد.

"ﻋﻘﻞ" در مفاهیم دینی داراي رﺗﺒﻪ ي وﯾﮋه اﺳﺖ،که پیشوایان معصوم علیهم السلام همواره به دنبال آشکار ساختن "دفینه های عقول" و "تبین جایگاه عقل" و "سامان دادن عقول در بین مردم" بودند و حکمت های نظری و عملی ایشان آنقدر گران بهاءست ،که با توسل و تأسی از ایشان می توان به "سعادت حقیقی و ماندگار" دست یافت.

در اصول کافی "باب العقل و الجهل" روایتی است قابل تأمل:

سلیمان دیلمی می گوید:

به "امام صادق"  عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چُنانست!

 فرمود: "عقلش" چگونه است؟!

 گفتم نمی‌دانم!

 فرمود: پاداش به اندازه عقل است؛ سپس ادامه دادند که:

همانا مردی از بنی اسرائیل در یکی از جزایر دریا که "سبز و خرم و پر آب و درخت" بود "عبادت خدا "می‌کرد یکی از فرشتگان‌ از آنجا گذشت و عرض کرد پروردگارا مقدار پاداش این بنده‌ات را به من بنما ،خداوند به او نشان داد و او" آن مقدار را کوچک شمرد"، خدا به او وحی کرد، همراه او باش؛

 پس آن فرشته به صورت انسانی نزد او آمد؛

عابد گفت تو کیستی؟

گفت مردی عابدم چون از مقام و عبادت تو در این مکان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا کنم.

 پس آن روز را با او بود، چون صبح شد فرشته به او گفت: جای پاکیزه‌ای داری و فقط برای عبادت خوبست.

عابد گفت: اینجا یک عیب دارد.

 فرشته گفت، چه عیبی؟

عابد گفت: خدای ما "چهارپائی" ندارد، اگر او "خری" می‌داشت در اینجا می چراندیمش به راستی این علف از بین می‌رود!

فرشته گفت: پروردگار که "خر" ندارد.

 عابد گفت: اگر "خری" می‌داشت چنین علفی تباه نمی‌شد.

 پس خدا به فرشته وحی کرد: "همانا او را به اندازه عقلش پاداش می‌دهم" .

 

کوتاه سخن

"اگر توجه کرده باشید، باب اول کتاب کافی، عقل و جهل ،نامیده شده است؛ یعنی بین عقل و جهل تقابل قائل شده است نه بین علم و جهل"

معنای اين تقابل اين است كه آن كس كه عاقل نيست "جاهل" است هر چند به حسب ظاهر عالِم باشد.

به عبارت اُخری ممكن است بسياري از "عالمان جاهل" باشند به اين معنا كه عاقل نباشند .چرا که عقل از منظر اسلام "عقل متعارف و متداول در بين مردم نيست"«فطرت اولیه » ،بلكه عقلي است كه در "راه بندگي خدا و قرب به او و هدايت يافتن به سعادت اخروي به كار گرفته مي شود" و "با آن به بهشت الهي و رضوان خدا نائل" خواهد شد« فطرت ثانوی» .

پس با این بیان به فهم "یک ساعت تفکر به از هزار سال عبادت"دست خواهیم یاز.

پس نکو گفت آن رسول خوش جواز

ذره اي عقلت به از صوم و نماز

زانک عقلت جوهرست اين دو عرض

اين دو در تکميل آن شد مفترض

تا جلا باشد مر آن آيينه را 

که صفا آيد ز طاعت سينه را

ليک گر آيينه از بن فاسدست 

صيقل او را دير باز آرد به دست

وان گزين آيينه که خوش مغرس است 

اندکي صيقل گري آن را بس است...

 

حجت الاسلام و المسلمین دانیال بصیر

دیدگاه شما

آخرین اخبار