پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.(شهید آوینی.).
آنها که خبر داشتند سر از پا نشناخته آمادهی استقبال و پذیرایی میشدند .همه در تکاپو بودند . یکی آبوجارو میکرد دیگری تزئین میکرد و اسپند دود میکرد ، یکی با دستمال گرد غربت از درودیوار میگرفت.در این میان از همه بیشتر ،پدران و مادران بودند که بیصبرانه انتظار میکشیدند .آخر این میهمانان ، پدران و مادرانی را چشمبهراه گذاشته بودند .بوی عطر و شوق زیارت به مشام میرسید . اشک امان نمیداد و بی بهانه بر چهره میبارید و دل را صاف میکرد . همه ما میدانیم که میهمان هر چه بزرگتر باشد استقبال هم باشکوهتر میشود . این مردم باصفا با شناختی که از عظمت میهمانان خود یعنی شهدا داشتند.با پای دل آمده بودند تا برای استقبال آماده شوند و چون این مردم عزیز از جنس شهدا بودند در قیدوبند دنیا و تجملات نبودند که با آخرین مد و تجهیزات به استقبال میهمانان بیایند. آنها با همان صفا و سادگی و صمیمیت دلشان را فرش راه کرده و منتظر قدوم مبارک میهمانها بودند.حضور باشکوه خانوادههای محترم شهدا که با عکس فرزندان شهیدشان آمده بودند. و مسئولین عالی شهرستان ملایر مخصوصاً فرماندار بسیجی (حاج رضا قیاسی) که خود از جانبازان دفاع مقدس و همرزم شهدا هست جلوهی خاصی به مراسم بخشیده بود . هرچند که جای خیلی از مسئولین ادارات شهرستان در این مراسم معنوی خالی بود.وقتی میهمانان آمدند هرکسی سعی میکرد خود را به گوشهای از تابوت برساند و برای تبرک آن را لمس کند. که در این میان جوانان با تیپهای مختلف بیشتر دیده میشدند.آن لحظه یاد جمله زیبای شهید آوینی افتادم که فرمود. پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند. عدهای هم که در حال رانندگی بودند تا متوجه مراسم و حضور شهید گمنام میشدند ٬ ماشین را روشن رها کرده و خود را به تابوت شهید میرساندند .واقعاً شهر زنگنه و روستاهای بخش زند آن شب گویا در معراج بودند . بوی گلاب و اسپند محله شهر را عطرآگین کرده بود .شهدای گمنام روی دستهای مردم وارد کوچههای محله شهر زنگنه شدند .وقتی وارد مسجد شهر زنگنه شدیم کسی را نشسته ندیدم ٬ همه به احترام شهدا قیام کرده بودند و مداح بسیجی جناب آقای ایمانی هم با شور خوشامدگوئی به علیاکبرهای خمینی(ره) میگفت و در زیارت عاشورا روضهی مادر پهلو شکسته را میخواند . مگر میشود شهیدان گمنام بیاورند و مادرشان حضرت زهرا حضور نداشته باشد ؟ این شهدا به مادرشان اقتدا کردند و با پیشانیبندهای یا زهرا و میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم به حسین فاطمه (س) لبیک گفتند.در این مراسم بیشتر از همه مادران بودند که گرد شهیدان حلقهزده و با آنها نجوا میکردند. چشم دل که میگشودی خیل ملائک را میدیدی که سلاموصلوات گویان به دنبال شهیدان روانه بودند . زمینیان نیز افتخار میزبانی داشتند و آسمانیان برای بردن امانت آمده بودند .
محمد فتحی می ابادی
دیدگاه شما