فرهاد نظریان سامانی در یادداشتی نوشت:چندی پیش در ضیافت رئیس جمهور با استانداران، آقای دکتر روحانی با گریزی به سالروز ولادت امام حسن مجتبی(ع) مطلبی را بیان کردند که جای بسی تامل و موشکافی دارد. رئیس جمهور در این جمع چنین می گویند: امام حسن(ع) میخواهند به ما یاد بدهند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم گرفت.
به نظر میرسد این سخنان در حالی بیان می شود که یا رئیس جمهور محترم از شرایط مردم زمانه امام حسن(ع) اطلاع ندارد و مطالعهی تاریخی وی درباره این برهه از تاریخ ضعیف است و یا با علم به تاریخ چنین بیان می کنند و مردم امروز ما را با مردم آن زمان یکسان پنداشته اند.
ابتدا لازم است که قدری شرحی بر احوال امت زمان امام حسن مجتبی بزنیم و از زبان حضرت شاخصه های مردم آن زمان را احصا کنیم:
امام مجتبى(علیه السلام) در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود:
من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. آنها "مردمان فاسدى" هستند که "اصلاح نخواهند شد"، "نه وفا دارند"، "نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند" و "نه دو نفر با هم موافقند". "بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند"، ولى "عملاً با دشمنان ما همراهند".(1)
پیشواى دوم شیعیان که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبه اى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت:«در شگفتم از مردمى که "نه دین دارند" و "نه شرم و حیا". واى بر شما! معاویه به هیچ یک از وعده هایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم.
به خدا سوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد.
هم اکنون گویى به چشم خود مى بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت».
آنگاه امام افزود:«اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکارى مى کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمى کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حرام است....».(2)
امام مجتبى که ماهیت پلید حکومت معاویه را بخوبى مى شناخت، روزى در مجلسى که معاویه حاضر بود، سخنانى ایراد کرد و ضمن آن فرمود: «سوگند به خدا، تا زمانى که زمام امور مسلمانان در دست بنى امیه است، مسلمانان روى رفاه و آسایش نخواهند دید».(3)
و این، هشدارى بود به عراقیان که بر اثر سستى و به امید راحتى و آسایش، تن به جنگ با معاویه ندادند، غافل از اینکه در حکومت معاویه هرگز به امید و آرزوى خود دست نمى یابند.(4)
با شاخصه ها و ویژگی هایی که امام حسن مجتبی از مردم زمانه خود دارد نشان از اوضاع بسیار آشفته ای میدهد که شاید در مقایسه با هیچ برهه دیگری از تاریخ نباشد. بی تردید صلح امام (ع) خاری در چشم و استخوانی در گلوی آن بزرگوار بود، اما چاره ای هم نداشت. سید عبدالحسین شرف الدّین می نویسد: «صلح امام حسن (ع) با معاویه، از دشوارترین حوادثی بود که امامان اهل بیت پس از رسول اکرم (ص) از ناحیه این امت بدان دچار شدند. امام حسن (ع) با این صلح، آن چنان محنت طاقت فرسایی را متحمل شد که هیچ کس جز به کمک خدا قادر بر تحمل آن نیست؛ لیکن او از این آزمایش... سربلند و پیروز بیرون آمد.»
با این اوصاف مجمل می توان حدیث مفصلی را در نقد سخنان رئیس جمهور محترم رقم زد. آنچه که از سخنان و نوشته دکتر روحانی بدست می آید مغالطه ای بسیار ناشیانه و شاید از روی بی تدبیری است که ملت ایران را مشابه ملت زمان امام حسن(ع) کرده و به صورت غیرصریح تمام این شاخصه های بر شمرده شده از زبان امام حسن مجتبی(ع) را به مردم امروز ایران اسلامی نسبت می دهند. سوال اینجاست که آیا شاخصه هایی چون "فاسد اصلاح ناپذیر"، "بی وفا و پیمان شکن"، "دشمن امام و پیشوای خود"، "بی شرم و حیا" و "دین گریز" وصف امروز مردم ایران اسلامی است؟ آیا ملت ،مشتاق چنین صلحی با معاویه زمان هستند یا خواص پیشگام تحمیل چنین صلحی؟
آنچه که از مردم این زمانه می توان متصور شد مردمی هستند که به هیچ قیمت پشت ولی خود را خالی نمی گذارند و خواهان شدید عزتی هستند که هشت سال به پایش خون ریخته اند نه هشت سال بلکه عزت خود را در دفاع از کشورهای مظلوم منطقه نیز جست و جو می کنند و هر روز خونهای بر زمین جاری شده جوانان این مرز و بوم گواه بی نقص و رد نشدنی ای از این مدعاست.
مردمی که وقتی از حضور 270 شهید گلگون کفن در شهر مطلع می شوند سر از پای نمی شناسند و انگار از دست بی تدبیری برخی باتدبیران به ستوه آمده و ماموایی جز زیر تابوت شهیدان ندیده اند. چطور می شود چنین ملتی را با ملت زمان امام حسن قیاس کرد که هر زمان که ولیشان ندا و فرمان دهد سر از پا نمی شناسند و اشتیاق و علاقه و ارادت عملی خود را در برهه های مختلف به امامشان ثابت کرده اند. این مردم سالهاست که انقلاب را با چنگ و دندان از دست بی تدبیری برخی خواص حفظ کرده اند این مردم اهل 9 دی هستند؛ روزی که نسخه فتنه خواص برای همیشه به دستشان پیچیده شد و انقلاب را از دل فتنه بیرون کشاندند. چطور می شود ملتی را فاسد و دین گریز و عهد شکن تلقی کرد که سالهاست دشمن با تطمیع های خود در صدد ربودن قلوبشان هست تا اندکی کمتر بر سر برهه ای حساس تاریخ انقلاب همچون انتخابات، راهپیمایی های مناسبتی حضور یابند ولی همیشه حیله دشمن به دست همین مردم به خود دشمن باز گشته است.
جناب رئیس جمهور بدون اعتنا به این فرموده امام خمینی که به مناسبت میلاد امام حسن(ع) سالهای پیش فرموده اند که گویی وصف امروز ماست، دریافت پیام از صلح امام حسن (ع) را به گونه ای نامیزان تفسیر می کنند. امام خمینی (ره) می فرماید:
آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.
2 شهریور 1365.(5)
آقای روحانی، رئیس جمهور محترم بدانید که این ملت تا پای جان بر سر آرمانهای امام خود ایستاده اند و ولی زمان خود تا پای جان یاری می رسانند . از زبان و جانب مردم نباید چنین سخن گفت. حمایت ولی از مذاکره کنندگان محترم دولت ، دل مردم را از بروز انحراف آرام کرده است مباد آن روزی که قدری احساس بر این مردم سلحشور چیره شود که عزت و منافع نظام مقدس به پای بی تدبیری ها ضایع گشته است. آن روز باید وصف این ادعا را به چشم دید و هراسان به گوشه ای پناه برد .
پی نوشت:
(1) مجلسى، بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1393 ه.ق، ج 44، ص 147؛ طبرسى، احتجاج، نجف ،المطبعه المرتضویه، ص 157.
(2) شُبَّر، سید عبدالله، جلأالعیون، قم، مکتبه بصیرتى، ج 1، ص 345-346.
(3) ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، داراحیأ الکتب العربیه، 1961 م، ج 16، ص 28.
(4) گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ش، چاپ بیست و سوم، ص 110.
(5) صحیفه امام، جلد20، صفحه 119
منبع نافع
پیان پیام/ح
دیدگاه شما