هنگامیکه صحبت از دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی ۸ ساله می شود حواس ناخودآگاه به سمت خط مقدم و جبههها و شهدایی که در این راه داده و دلاوریهایی که جوانان ایرانی در آن روزگار انجام دادهاند، می رود
بحث جمعآوری کمکهای مردمی در شهرهای مختلف از موارد کمتر دیدهشده در دوران دفاع مقدس است و به همین منظور به سراغ یکی از جوانان پرشور روزگار دفاع مقدس “امیر فرمائی”رفتهایم که با وی گفتوگویی درباره اقدامات انجامشده در پشت جبههها و کمکهای مردم ملایر داشتهایم که توجه شمارا به آن جلب میکنیم.
ملایریها: شما یکی از کسانی هستید که در جمع آوری اقلام کمکی مردم به جبههها نقش داشتید از آن روزگار برای ما میگویید؟
فرمائی: بله من در آن زمان در دبیرستان تحصیل میکردم، دوران دفاع مقدس دوران صداقت و همدلی و ایثار بود، آنان که توانایی داشتند به جبهه میرفتند و عدهای نیز با مالشان به جبههها کمک میکردند ، چون در آن دوران هم تحریمها بود و فروش نفت کم شده بود و جهاد مالی مردمی که در پشت جبههها بودند، کارساز بود.
ملایریها: چگونه کمکهای مردمی را جمعآوری میکردید؟
فرمائی: آن زمان جهاد سازندگی و ستاد پشتیبانی جنگ از اولین روزهای آغاز جنگ شروع به جمعآوری کمکهای مردمی کردند. با ماشینهای مختلف و با پخش سرودهای حماسی به روستاها و محلات شهر میرفتیم و پس از جمعآوری اقلام موردنیاز را به مسجد آورده که پس از بستهبندی با ماشینهای بزرگتر به مناطق عملیاتی ارسال میشد.
مساجد مهمترین پایگاه جمعآوری کمکهای مردمی بودند و بانوان در مساجد جمع میشدند و اقلام جمعآوریشده را بستهبندی کرده و با نقش مضامینی مثل “خسته نباشی دلاور”، “خدا قوت”، ” ببخشید اگر کم است” و “لبخند بزن دلاور” برای رزمندهها میفرستادند برخی نیز نامه مینوشتد.
ملایریها: تفاوتی بین مناطق و روستاها و یا فصول مختلفی که کمک جمعآوری میکردید وجود داشت؟
فرمائی: بله کمکها فرق میکرد در زمستان خانمها شال، کلاه، جوراب و دستکش میبافتند و هدیه میکردند و در تابستان شکر و آبلیمو از اقلام کمکی بود که بیشتر جمعآوری میشد.از روستاها بیشتر نان جمعآوری میشد، زنان بهصورت گروهی جمع شده و نان میپختند و به مسئولین جمعآوری برای ارسال به روستاها تحویل میدادند.
ملایریها: شما در چه منطقهای کمکهای مردمی را جمعآوری میکردید و خاطرهای از آن زمان به یاد دارید؟
فرمائی: من دریکی از مراکز جمعآوری کمکهای مردمی در پایگاه مقاومت شهید باهنر در مسجد قائم آل محمد(عج) به فرماندهی مرحوم محمدرحیم علوی پور بود که زحمات زیادی در طول هشت سال دفاع مقدس کشید فعالیت داشتم. مسجد همیشه پر بود از بانوانی که مشغول بستهبندی اقلام اهدایی، یا شکستن قند و مغز کردن گردو و بادام بودند یکی از جالبترین مسائل برای من این بود که این بانوان حتی یکدانه مغز بادام هم نمیخورند معتقد بودن حرام است و بیان میکردند این برای رزمندگان است.
ملایریها: چطور شد که شما برای جمعآوری کمکهای مردمی رفتید؟
فرمائی: آن زمان دبیرستانی بودم من در پایگاه و مسجد محل فعالیت داشتم و با توجه به فعالیتهایم به سمت جمعآوری کمکهای مردمی رفتم.
ملایریها: بیشترین کمکهایی که جمعآوری میشد مربوط به کجا بود؟
فرمائی: بیشترین کمکی کخ جمع آوری میکردیم مربوط به مناطق ضعیف شهر مثل ۱۶ متری، پشت سازمان، طالقانی و محله دولتآباد بود و گاهی در مناطق برخوردار دستخالی بازمیگشتیم. گلزار شمسآباد هر پنجشنبه مقر جمعآوری کمکهای مردمی بود. بیشترین کمکها پول و طلا بود بسیاری برای کمکهایشان رسیدن نمیگرفتند میگفتند درراه خدادادهایم. رسید برای چیست؟زنان سر میز جمعآوری النگو، گوشواره و گردنبند خود را درمیآوردند و در کیسه جمعآوری میانداختند دریکی از مناطق ضعیف پیرزنانی میآمدند با چند تا تخممرغ و مبلغ اندکی پول و با لهجه شیرین ملایری میگفتند: “خجالت رو تون بیشترا ای نشتم که بیارِم” . دانش آموزان نیز کمکهای خود را در قلکهایی که به شکل نارنجک بود هدیه میکردند.
ملایریها: کمکهای مردم ملایر به کجا ارسال میشد؟
فرمائی: بیشتر کمکهای مردم ملایر به دست رزمندگان گردان مسلم این عقیل که فرماندهی آن به عهده شهید تاجوک بود میرسید، آنها به ستاد پشتیبانی اعلام می کردند چه چیزی نیاز دارند ما هم اینجا دستبهکار جمعآوری میشدیم.
ملایریها: مهمترین ویژگی مردم در آن روز چه بود؟
فرمائی: مردم در آن روز همه همدل و یکصدا پشتیبان فرزندانشان در منطقه عملیاتی بودند، اگر کمکهای مردمی نبود امکان نداشت، دولت وقت از عهده مخارج جنگ برآید، هر چیزی که شما فکر کنید و هر آنچه موردنیاز رزمندگان بود از سراسر کشور به جبههها ارسال میشد چراکه بیش از ۷۰ کشور به کمک صدام آمده بودند و بدون مشارکت مردم امکان مقابله با آن وجود نداشت.
ملایریها: بهعنوان سخن آخر اگر مطلبی مانده بفرمایید؟
فرمائی: صحنههای جالب در آن روزها دیده میشد ما که خود پای ثابت جمعآوری با توجه به اقداماتی که انجام میشد از صبح تا شب فعالیت داشتیم خسته نمیشدیم و حتی حاضر نبودیم یکدانه از کلوچهها را بخوریم چراکه آنها سهم رزمندگان بود. در آن روزها هیچکس احساس خستگی نمیکرد، همه با عشق حماسه آفریدند که در تاریخ خوش درخشید و در کل باید گفت آن روزها صداقت بود و اخلاص و عشق.
انتهای پیام/گ
دیدگاه شما