25. اسفند 1393 - 13:17   |   کد مطلب: 15006
داود آجی تاجماه؛
"خاک توی اون سرخنگت" / طنز
طنزی درباره وضعیت گرفتن مدرک در مدارس و دانشگاه‌ها

یه روز بنده زاده پرید توی خونه وبعداززدن چندتاپشتک واروگفت :امروز نمرم شده "خ خ" توی دل خودم گفتم معلم می خواسته بگه "خاک توی اون سرخنگت"امابرای اینکه اثرتربیتی بدی نداشته باشه باعلامت اختصاری منظورش روفهمونده .

تااینکه رفتیم مدرسه وآقامعلم برام توضیح داد"خ خ"یعنی خیلی خوب.من که ازوضعیت این طفلکی خبرداشتم گفتم: آقاسبیلای این پسرشده عینهوسیم مفتول امانمیتونه اسمشوبنویسه اجازه بدیدببرمش  بقالی پیش خودم.

 آقامعلم گفت :این چه حرفیه کارکردن بچه ها براساس اعلامیه های حقوق بشرممنوعه!

خلاصه توی دبیرستان هم هی فرت وفرت قبول می شد ومی رفت کلاس بالاترتابالاخره درکمال ناباوری بنده،موفق به گرفتن دیپلم شد.

دیگه مصمم شدم ببرمش مغازه پیش خودم امایه روز همسایمون که رئیس دانشگاه بود بهم گفت :هرجورشده آقازاده رو بیاردانشگاه ثبت نام کن .

گفتم کنکورمونکور. گفت :حله! گفتم سوادمواد گفت :اونم حله چون اگه دانشجوبه حدنصاب نرسه دانشگاه منحله ! سرتان رادرد نیا ورم بااصراریاست دانشگاه وفشارهای اعیال ارجمندمان بنده زاده شددانشجوی رشته مهندسی مکانیک گرایش سیالات!!

درحالیکه من احساس میکردم چندتاشاخ بزرگ روی سرم سبز شده  گل پسرماهم بامدرک مهندسی فارغ التحصیل شد اماهنوزاون مشکل کوچولوحل نشده بود طفلکی می تونست بخونه امانمی تونست بنویسه !!!

حالاماموندیم ویه مهندس که رودستمون بادکرده ودیگه جرات هم نمی کنیم بهش بگیم بیامغازه پیش خودمون.

داود آجی تاجماه

دیدگاه‌ها

سلام. بیسار جالب بود. خیلی حظ کردم.

دیدگاه شما

آخرین اخبار