19. آذر 1393 - 22:15   |   کد مطلب: 14649
در آستانه‌ اربعین حسینی و همزمان با حضور میلیونی عاشقان ثارالله در راهپیمایی عظیم اربعین، از تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «پنجره‌های تشنه» در جوار بارگاه ملکوتی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام رونمایی شد.
رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر پنجره‌های تشنه در کربلا/ تصویر دستخط

به گزارش پایگاه خبری ملایری‌ها به نقل از خبرآنلاین، در این مرسام که به صورت زنده از شبکه اول سیما پخش شد، امیر خوراکیان، رئیس حوزه ریاست مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی با اشاره به اهمیت بحث کتاب و کتابخوانی به سنت یادداشت‌نویسی رهبر انقلاب بر حاشیه‌ کتب مورد مطالعه‌شان تأکید کرد: تاکنون بیش از ۴۳ تقریظ نوشته و رونمایی شده است که به‌طور معمول در برنامه‌های گوناگون با حضور شخصیت‌های برجسته از آنها رونمایی صورت گرفته است اما محوریت رونمایی از کتاب‌ «پنجره‌های تشنه» مکان شریفی است که در آن قرار داریم یعنی کربلای معلی. در حقیقت به نوعی شاید بهتر است به جای رونمایی بگوییم این مراسم، مراسم تقدیم این نوشته شیرین به محضر امام حسین علیه‌السلام است چون بخشی از این یادداشت دل‌نوشته رهبر انقلاب به محضر امام علیه‌السلام است و جلوه این احساسات و عواطف و شور معنوی مردم است.

کتاب «پنچره های تشنه» خاطرات، روزنوشت‌ها، شرح حال و سفرنامه ای است که نویسنده از همراهی با کاروان انتقال ضریح جدید حضرت سیدالشهداء(ع) از قم به کربلا در سال 91 نوشته و سوره مهر منتشر کرده است. در پشت جلد این كتاب می‌خوانیم: رسیدیم به روستای نهر میان. مردم یا حسین‌گویان می‌دویدند سمت ضریح، انگار كه بخواهند تریلی را فتح كنند. چند دقیقه ایستادیم و موقعی كه تریلی داشت حركت می‌كرد، به مردم می‌گفتیم لبه حفاظ را ول كنند كه یك وقت زمین نخورند. پسر جوانی سماجت می‌كرد. گفتم: پسرجان ول كن الان زمین می‌خوری. پسر كه فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها كند به من گفت: ببین من فرشادم، من را به اسم دعا كن كربلا. بعد تریلی را ول كرد. داشتیم دور می‌شدیم كه داد زد: فرشاد... یادت نره. همانجا نشست به گریه كردن و كف دستش را كوبید زمین. دور می‌شدیم و فرشاد نشسته بود كنار جاده. من هم نشستم پشت تریلی به گریه. حاضر بودم همه چیزم را بدهم جایم را با فرشاد عوض كنم.

 

‌

متن این تقریظ بدین شرج است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ى اوست‌

این چه شمعی است که جانها همه پروانه‌ى اوست‌

اى شعله‌ى فروزان، اى فروغ تابان، اى گرمابخش دلهاى خلایق! تو کیستى با این شکوه و جلال، با این شیرینى و دلنشینى، با این هیبت و اقتدار، با این‌همه لشکر دل‌به‌همراه، با غلغله‌ى فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت میکنند؟ تو کیستى اى نور خدا، اى نداى حقیقت، اى فرقان، و اى سفینةالنجاة؟ چه کرده‌ئى در راه خدایت که پاداش آن خدائى‌شدنِ هر آن چیزى است که به تو نسبت میرساند؟ بنفسى انت، بروحى انت، بِمُهجَةِ قلبى انت، و سلام الله علیکَ یومَ وُلِدتَ و یوم اُستُشهِدتَ مظلوماً و یوم تُبعَثُ فاخِراً و مَفخَراً. 93/2/29

بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه و کنجکاو و نکته‌یاب. خواندم تا 93/2/28

دیدگاه شما

آخرین اخبار