به گزارش ملایریها؛ عقربههای ساعتساعت 9 و 30 دقیقه صبح را نشان میدهد برای تهیه گزارش به محل استقرار کارگران شهر ملایر در پارک چمران(چهارراه خندق) میروم که با جمع عظیمی از کارگران روبهرو میشوم .
کارگران باید این موقع سرکار باشند کار آنها معمولاً از ساعت 7 تا 8 صبح آغاز میشود به جمع کارگران میروم تا دلیل نرفتن سرکار آنها را جویا شوم.
با پرسوجو از نام و نشانشان، یکی گفت: که علی قربان است و مدتها اوضاع زندگی کارکردهشان به همین منوال میگذرد و هرروز بیش از 100 کارگر به اینجا میآیند ولی کمتر از 20 تا 30 نفر آنها به سرکار میروند.
او به اوضاع بد زندگی خود اشارهکرده و عنوان میکند که نزدیک یک سال است که اوضاع کار همینگونه است و علی رقم اینکه الآن فصل برداشت محصولات کشاورزی است و فصل کار است اوضاع همینگونه است و بیشتر کشاورزان حتی کارگر هم نمیگیرند.
او از شرمساری در نزد خانوادهاش گفته و بغض گلویش را میگیرد. علی قربان دم از خستگی میزند، میگوید خرج زندگیاش را بهسختی فراهم میکند میگوید 55 سال است که کارگر است و هیچگاه اوضاع اینگونه نبوده است.
به اینجای صحبتهای علی قربان که میرسی سرش را پایین میاندازد آهی میکشد میگوید چه بگویم شاید کفر باشد خدا مرا مرگ دهد دیگر نمیتوانم این اوضاع را تحملکنم...
این بخش صحبتهای علی قربان را نمیتوانم فراموش کنم از او دور میشوم دوربین را درمیآورم چندتایی عکس که میگیرم دو نفر از آنسوی خیابان برایم دست بلند میکنند به سراغشان که میروم یکی از آنها که میگوید از گونی خالی من هم عکس بگیر.
از تنها 20 روز کار در سه ماه و 28 روزه اخیر میگوید و از نان درآوردن و مشتقت بسیار. میگوید یک پیام برای رئیسجمهور دارم میگوید هر جا باشد این حرفها را میزنم میگوید آقای رئیسجمهور این گونی من هرروز خالی است حتی نمیتوانم یک سنگک برای زن و بچهام بگیرم...
او نیز بغض گلویش را میگیرد و همان حرف علی قربان را تکرار میکند و میگوید خدا مرا...
نمیدانم چگونه به خانه برگردم از 6 صبح از روستا به اینجا آمدهام حتی کرایه ماشینم را نیز قرض گرفتهام ...
از کارگران خداحافظی میکنم به سراغ یکی از دوستانم میروم او دارای مدرک کارشناسی مهندسی عمران است ولی شغلی را که انتخاب کرده است شغلی کاذب است.
* به خاطر نبود شغل مجبور شدم سیگارفروشی کنم
علی میگوید خیلی دنبال کار گشتم خیلی دوست داشتم شغلم با رشته تحصیلی مرتبط باشد ولی در آخر مجبور شدم به سراغ سیگارفروشی بیایم.
میگوید هرگاه یاد عشق و علاقه خود به درس خواندن میافتم بغض میکنم ولی بازهم خدا را شکر میکنم که میتوان کارکنم.
* جوانان روستا در تهران به دنبال کارند
محمدحسین نیز از اهالی روستای علیآباد است او در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: بیشتر جوانان ما برای جستوجوی شغل به تهران رفتهاند و شبها در کنار خیابان میخوابند.
وی عنوان میکند که جوانان شغل میخواهند عدم دارا بودن شغل باعث روی آوردن بسیاری از جوانان به مسائلی همچون اعتیاد شده است.
وی میگوید مسئولین باید فکری به حال جوانان و ایجاد اشتغال کنند، نداشتن شغل باعث خالی شدن روستاها شده است و مهمترین نیاز امروز جوانان ما ایجاد اشتغال است.
اشتغال یکی از دغدغههای اصلی تمامی مسئولین کشور است و اکثر مسئولین بارها در سخنان خود به آن اشارهکردهاند. این روزها نیز نقل تمامی محافل است و کمتر جایی پیدا میشود که صحبت از بیکاری جوانان باشد.
* 90 درصد مراجعات به دفاتر نمایندگان برای اشتغال است
نماینده مردم ملایر نیز اشتغال را از مسائل و مشکلات اصلی کشور بیان میکند و میگوید بیش از 90 درصد مراجعات به دفتر نمایندگی مجلس برای اشتغال است.
محمدکاظمی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری بین کرد: این همان شرمساری است که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشته و همه ما شرمسار جوانان و خانوادهها هستیم.
بسیاری از مسئولین بارها در سخنان خود ایجاد اشتغال را رفع بیکاری را از مهمترین اولویتها بیان میکنند ولی هیچگاه حاضر به دادن آمار دقیق بیکاری نیستند.
شاید برای درک بهتر آمار بیکاری بهتر باشد به کف خیابانها برویم به محل استقرار کارگران، به محل تجمع جوانان، به خانوادههایی نگاه کنیم که هرکدام تعداد زیادی بیکار در خانهدارند و آن زمان شاید درک این مطلب که بیش از 21 میلیون بیکار در کشور داریم سخت نباشد.
محمد گل محمدی
انتهای پیام/
دیدگاه شما