11. تير 1396 - 7:23   |   کد مطلب: 22956
به راستی امام کیست؟ امام قلب عالم وجود است

 به راستی امام کیست؟

امام قلب عالم وجوداست

برای درک بهتراین مطلب به روایت شنیدنی زیردقت بفرمایید:

یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نام يونس بن يعقوب روایت می‌کند: 

همراه چندی از اصحاب در محضر حضرتش بودیم. امام به هشام بن حکم  فرمودند: ماجرای مباحثه‌ات با عمرو بن عبيد  را تعریف کن.

هشام می‌گوید: يابن رسول اللَّه(ص)، فدایتان گردم. هیبت و جلال شما به من اجازة صحبت نمی‌دهد و زبانم در مقابل  شما گویا نیست.

امام فرمودند: هرچه از شما می‌خواهم انجام دهید.

هشام گفت: باخبر شدم که عمرو بن عبيد مجلس درس و بحثى در مسجد بصره تشكيل داده و گروهى به مجلس او حاضر شده  و سؤالاتى از او مى‏نمايند. تحمل این وضع برایم دشوار بود؛ لذا براى ملاقات و بحث با او به بصره رفتم ... دو زانو در برابر او نشستم و سپس گفتم: اى مرد عالم، من شخص غريبی هستم، اجازه می‌دهید از شما چند سوال بپرسم؟ 

گفت: بپرس.                        

گفتم: آیا چشم داري؟

گفت: پسرجان، این چه سؤالى است؟! چیزی که خودت مى‏بينى چرا از آن سؤال مى‏نمائى؟ 

گفتم: سؤالات من از اين قبيل است.

گفت: پسرجان، سؤال بنما گر چه احمقانه است.

باز پرسیدم: آيا چشم داري؟

گفت: آرى.

گفتم: با چشم خود چه کار می‌کنی؟

گفت: با چشم خود رنگ‌ها و اشياء و افراد را مى‏بينم.

گفتم: آیا بينى دارى؟

گفت: بلى، بينى دارم.

گفتم: با آن چه كارى انجام می‌دهى؟

گفت: بوها را تشخیص می‌دهم.

گفتم: آيا دهان دارى؟

گفت: بلى.

گفتم: با آن چه می‌كنى؟

گفت: مزه‏ها را با آن تشخیص می‌دهم.

گفتگوی هشام و عمرو ادامه می‌یابد تا آنجا که هشام می‌پرسد:

آيا قلب هم داری؟

گفت: بلى.

گفتم: با آن چه کاری انجام می‌دهی؟

گفت: هر چه را كه با اعضاء و حواس خود احساس می‌کنم به وسيلة قلب است که تشخیص می‌دهم.

گفتم: آيا اين اعضا و جوارح می‌توانند از قلب بی نیاز باشند؟

گفت: نه.

گفتم: چگونه با اين نيروها باز محتاج به قلب هستى درحالی که همة آنها صحیح و سالمند؟

گفت: پسرم، هنگامى كه اعضاء و حواس من در احساس خود ترديد داشته باشند به قلب رجوع مى‏کنند تا به یقین قطعی برسند و تردیدی برایشان نماند.

گفتم: پس خداوند قلب را براى رفع شك و ترديدِ هر يك از حواس قرار داده است.

گفت: بلى، چنين است...

گفتم: خداوندی که نيروها و حواس تو را به خود وا نگذاشته بلكه برایشان امام و سرپرستی گمارده است كه ادراكشان را تصحيح نمايد و شكّشان را رفع کند، چطور ممکن است جامعه بشری و اهل ايمان را به خود واگذارد و در مواضع شك و ترديد و اختلاف، امامی تعيين ننموده كه با رجوع به او شك و اختلاف از میانشان برود؟!

سخن که به اينجا رسيد عمرو بن عبيد سکوت کرد وهیچ نگفت...

راوى می‌گويد: امام صادق(ع) از شنيدن سخنان هشام تبسمی کردند و فرمودند: اى هشام، این حقایق را از کجا آموختی؟

 هشام گفت: ناخودآگاه بر زبانم جاری شد.

امام فرمودند: به خدا سوگند اين حقایق در صحف ابراهيم و موسى آمده است. 

هر مجموعه ای در عالم دارای قلب و مرکزی است که حیات تک تک اجزای مجموعه به وجود او وابسته است. به عنوان مثال ریشة یک درخت همان قلب آگاهی است که تمام اجزای درخت حیاتشان را مدیون اویند.

جهان هستی هم یک مجموعه است و باید قلبی داشته باشد.

به راستی قلب این عالم کیست؟

دیدگاه شما

آخرین اخبار