به گزارش ملایریها به نقل از راه دانا؛ در سال 2011 تحولات و تغییرات سیاسی و اجتماعی شگرفی جهان عرب را در نوردید، به گونهای که از رهگذر این تحولات، اعتراض و انقلاب این کشورها را فراگرفته و امید حرکت مسلمانان منطقه به سمت مردم سالاری دینی، حاکمیت مستقل و رهایی از سلطه حاکمان وابسته و مستبد را بعد از سالها مبارزه در دلها زنده ساخت. جمهوری اسلامی ایران نیز این تغییرات را گامی مهم در جهت دستیبابی مسلمانان منطقه به استقلال و حاکمیت ملی و برون رفت از سیطره قدرتهای سلطهگر غربی، به ویژه امریکا قلمداد کرده و به فراخور قابلیتها و تواناییهای خود کوشید ضمن ایستادن در کنار انقلابیون از خواستهها و مطالبات به حق آنها حمایت به عمل آورده و در تحقق اهداف انقلابی به مردم این کشورها کمک نماید. معیار و مبنای جمهوری اسلامی ایران در انقلاب و بیداری اسلامی راستین و حقیقی قلمداد کردن این تحولات مطابق با فرمایش رهبر معظم انقلاب سه مولفه مردمی، اسلامی و ضد استکباری بودن این تحولات قرار گرفت و ایران تغییراتی که این سه مولفه را در بطن و متن خود نداشته باشد را به دیده تردید نگریسته و حمایت اعلامی و اعمالی خود را از آنها دریغ ساخت.
در میان کشورهایی که دستخوش این تغییرات شد میتوان از سوریه نام برد. جمهوری اسلامی ایران در ابتدای امر و تا زمان مسالمتآمیز و مردمی بودن این اعتراضات از لزوم اصلاحات در سوریه حمایت کرده و کوشید بشار اسد را مجاب نماید تا پارهای از اصلاحات را در کشور مزبور عملیاتی سازد. اما بعد از ورود نیروهای خارجی و دخالت مغرضانه و هدفدار کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در عرصه سوریه و تلاش برای تضعیف دولت همسو با محور مقاومت و نیز ورود تروریستهای سازماندهی شده از کشورهای همجوار برای منهدم ساختن کشور سوریه، جمهوری اسلامی ایران رویکرد خود را تغییر داده و با مشاهده اهداف ضدمردمی، ضد اسلامی و ضد استکباری این حوادث سعی کرد در کنار مردم و دولت سوریه قرار گرفته و بر ضد گروهها و جریانهای تروریستی استیجاری اقدام نماید. در اثبات اینکه این حوادث در مسیر انقلاب و بیداری اسلامی نبود میتوان به آغاز اتفاقات در سوریه اشاره کرد جایی که به واسطه خیانت مسئول امنیتی شهر درعا به دلیل سرکوب خشونتبار اعتراضات کودکان و نوجوانان و همچنین عدم ابلاغ این حوادث به دولت مرکزی، تظاهراتی به نسبت گسترده استان درعا را فراگرفت. در پی این اعتراضات، مفتی وهابی موجود در مسجد عمری درعا که سال 2000 میلادی از عربستان سعودی وارد سوریه شده بود فتوای حمله به مساجد شیعیان و مراکز امنیتی را صادر نمود و سلاحهای انباشته شده در مخفیگاه مسجد عمری را در اختیار وهابیهای مستعد قرار داده و وجهه مذهبی را وارد معرکه سوریه نمود. متعاقبا، این اتفاق تمهیدات لازم برای ورود تروریستهای هدایت شده از مرزهای ترکیه و اردن را مهیا ساخت. جمهوری اسلامی ایران نیز برای مقابله با جریانهای تروریستی و حمایت از مردم و دولت سوریه به صورت مستشاری وارد سوریه شد و به ارتش و نیروهای مردمی برای مقابله با جنایتها و اقدامات تروریستها راهکارهای دفاعی نظامی ارائه داد. با مقدمه فوق ما در این نوشتار به دلایل حضور نیروهای مستشاری ایران در کشور سوریه و کمک به این کشور، از بعد تاریخی، عقیدتی و امنیتی خواهیم پرداخت:
1-حضور دولت بعث سوریه در کنار ایران در برهه انقلاب و هشت سال دفاع مقدس:
دولت بعث سوریه به ریاست حافظ اسد جز معدود کشورهایی بود که در طول جنگ تحمیلی هشت ساله در کنار مردم و نظام تازه حیات یافته اسلامی قرار گرفت. دولت سوریه همزمان با انقلاب ایران از نخستین کشورهایی بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و لزوم اتحاد با انقلاب اسلامی را برای قوام و قدرت امت اسلامی مطرح ساخت. حافظ اسد در دیداری که با محسن رفیق دوست وزیر وقت سپاه در سوریه داشت شخصیت امام خمینی(ره) را این چنین توصیف کرده است « در تاریخ چند صد سال اخیر، دنیا انسانی به ویژگی امام( ره) به خود ندیده است و امام شخصیتی است که دوستانش به او عشق میورزند و دشمنانش به او احترام میگذارند».(1)
این دولت همچنین با وجود برخورداری از ایدئولوژی بعثیسم که ناسیونالیسم عربی را بخش مهم و جدایی ناپذیر ایدئولوژی خود به شمار میآورد، با پشت پا به ایدئولوژی مزبور، در طول جنگ به حمایت از ایران پرداخت و مانع از ایجاد «جبهه اتحاد عربی» علیه ایران به رهبری صدام حسین شد و این ممانعت با ایجاد انشقاق در جبهه جهان عرب جنبه عملیاتی به خود گرفت.
حافظ اسد همچنین تجاوز عراق به ایران را محکوم کرده و با رد این تجاوز مطالب زیر را در سخنرانی خود ایراد کرد« عراق کشوری عربی است که ملت و ارتش آن ملت و ارتش ماست و سرنوشت آن سرنوشت ما و ایران کشوری است در همسایگی امت عرب که در آن انقلابی اسلامی، که با مبارزه اعراب علیه دشمن صهیونیستی پیوند دارد، روی داده است و اعراب پیروزی انقلاب را در ایران پیروزی خود به شمار می آورند... جای هیچ گونه شک و تردید نیست که این جنگ به گونه ای مثبت، با مصالح و خواسته های اعراب ارتباطی ندارد... در نتیجه این جنگ مسئله فلسطین اهمیت خود را در سطح عربی از دست داد و اهمیتی ثانوی یافت و امکانات نظامی و اقتصادی عراق از گردونه درگیری اعراب و اسرائیل خارج شد... این جنگ به خاطر اصول، اهداف و مصالح عرب شکل نگرفته... و بر این اساس بر ما بود که علیه این جنگ موضع بگیریم و به تمام معنی کلمه ضد آن باشیم»
مضاف بر موارد یاد شده دولت سوریه در بحبوحه جنگ مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات نظامی در اختیار ایران قرار داد که از بین محمولههای ارسالی میتوان به موشکهای زمین به هوا، موشکهای ضد تانک روسی و مهمات توپخانهای اشاره کرد. از سویی این کشور برای حمایت از ایران به تجهیز و تسلیح مخالفان رژیم بعث عراق پرداخت و با امکانات فراوانی که برای مخالفان داخلی صدام حسین مهیا ساخت بستر و زمینه قوام جبهه مقاومت در داخل عراق را فراهم ساخت.
بعد از پایان جنگ نیز اتحاد ایران و سوریه دوام و قوام بیشتر و عمیقتری یافت و سوریه که از سال 1976 برای ایجاد تعادل در موازنه طوایف لبنانی و کاستن از درگیریهای داخلی با 20هزار نیروی نظامی وارد لبنان شده بود و به عنوان بازیگر کلیدی در عرصه لبنان به شمار میرفت، تمهیدات حضور ایران در لبنان برای پیگیری منافع مرتبط با شیعیان لبنان را مهیا ساخت و مقدمات شکلگیری محور مقاومت در مقابل محور ارتجاع عرب و اشغالگری رژیم صهیونیستی به عنوان سرنیزه ایالات متحده امریکا در منطقه را فراهم ساخته و بر عمق نفوذ ژئوپلیتیک و افزایش نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا افزود. لذا کمکهای تاریخی سوریه در جنگ تحمیلی و در شرایطی که انقلاب اسلامی ایران با چالش موجودیتی مواجه شده بود، ایجاب و اقتضا میکند جمهوری اسلامی نیز به دولت سوریه در شرایط بحرانی کمک نموده و امکاناتی را در اختیار دولت سوریه برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی این کشور قرار دهد.
2-دفاع از دولتها و ملتهای مسلمان مستضعف در مقابل جهان مستکبر:
انقلاب اسلامی ایران همزمان با نخستین روزهای پیروزی و حتی پیش از این تحول عظیم و عمیق در ساحت سیاسی و اجتماعی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، حمایت و التفات به مسلمانان را وظیفه شرعی و انسانی خود میدانست. در گفتمان انقلاب اسلامی ایران دفاع از حقوق همه مسلمانان یکی از وظایف مهم و اهداف خدشهناپذیر تلقی گردیده است. بدین معنا که جمهوری اسلامی ایران خود را متعهد و ملتزم میداند تا در هر گوشهای از دنیا که به هر مسلمانی تجاوز و تعدی میشود به عنوان نماینده حکومت اسلامی از آنها دفاع نموده و از تعدی به مسلمانان در حد قدرت و توان خود جلوگیری نماید. جمهوری اسلامی همه مسلمانان را امت واحدی میداند که دولت اسلامی موکلف است به دفاع و حمایت از آنان برخیزد. گفتمان سیاست خارجی انقلاب اسلامی ایران بر تعهد برادرانه نسبت به مسلمانان و دفاع از حقوق آنان استوار است.
انقلاب اسلامی براساس قاعده نفی سبیل بر این اعتقاد داشته و دارد که کشورهای اسلامی نباید تحت سلطه و هیمنه دولتهای غیر اسلامی قرار بگیرند. « ما در سیاست خارجی خود حافظ ارزشهای انسانی، حیثیت و اعتبار منافع مسلمین و مستضعفین هستیم و خود را موظف به دفاع از آنها میدانیم. مبارزه با استکبار جهانی، اسرائیل و تمام متجاوزین به سرزمینهای اسلامی، آفریقای جنوبی و کلیه متجاوزین به حقوق و حیثیت انسانها برای ما بعد اعتقادی و رسالت الهی دارد»(2)
جمهوری اسلامی با عنایت به آموزههای قرآنی و فقهی تشیع و با مدنظر قرار دادن اصل 154 قانون اساسی حمایت از مبارزات حقطلبانه مستضعفان در مقابل مستکبران را وظیفه اصلی خود میداند. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران استکباری ستیزی به دو روش امکانپذیر است استمرار و مداومت بر این دو روش شرایط تغییر نظام بینالملل که بنیادهای آن بر بی عدالتی و ظلم استوار است را امکانپذیر میسازد. نخست مبارزه با مستکبران و سلطهگرانی که مهمترین عامل استضعاف ملتها هستند. دوم، حمایت و پشتیبانی از ملتهای مستضعف که معلول و مولود نظام سلطه و خشونت ساختاری نظم استکباری میباشند. بنابرین جمهوری اسلامی ایران به موازات مبارزه با استکبار و استعمار خود را موظف و متعهد به حمایت از مستضعفان جهان و جنبشهای آزادی بخش میداند که با مستکبران سر ستیز و نزاع دارند.
با توجه مواردی که بدان اشاره شد دولت سوریه بخشی از جهان اسلام میباشد که سابقه و تجربه بسیاری در مبارزه با جهان استکبار در پیشینه تاریخی خود دارد. این مبازره و جهاد برای شکست نظام سلطه هم در عزم سوریه برای مقابله با رژیم صهیونیستی به عنوان نماد و سرنیزه استکبار در منطقه نمود یافته و هم در عدم پذیرش سلطه و سیطره امریکا متجلی شده است. در بحران سوریه نظام سلطه کوشیده است برای تضعیف و ضربه زدن به محور مقاومت، که مبارزه با یکجانبهگرایی و زیادهخواهی امریکا را وجهه همت خود قرار داده، اقدام نماید. نظام استکباری با بسیج جریانهای تروریستی و همزمان ارسال سلاح و تبلیغات رسانهای عظیم تلاش میکند دولت قانونی سوریه را در صورت امکان ساقط نموده و در صورت اجتنابناپذیری سقوط بشار اسد دولت این کشور را ورشکسته نماید و در نتیجه بشار اسد را به تعدیل مواضع انقلابی و خصمانهاش نسبت به امریکا و رژیم صهیونیستی وادار سازد. چرا که حفظ امنیت رژیم صهیونیستی یکی از عمدهترین اصول سیاست خارجی امریکا میباشد. تامین منافع ملی امریکا در منطقه و حفظ مشروعیت و امنیت متحدین سنتی عرب را نیز، میبایست به این اصول اساسی امریکا اضافه کرد.
جمهوری اسلامی ایران با پی بردن به مقاصد مخرب و ضد اسلامی نظام سلطه به رهبری امریکا و بنا بر همان مواردی که در بالا بدان اشاره شد همواره بر حمایت از دولت قانونی و مردمی سوریه تاکید کرده است. در همین راستا رهبر معظم انقلاب بارها اعلام نمودهاند که با هر طرحی که آمریکاییها در ارتباط با سوریه مبدع آن باشند، مخالف است و جمهوری اسلامی ایران از سوریه به دلیل حمایت از خط مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دفاع خواهد کرد و با هرگونه دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی سوریه مخالف است.(3)
3-سوریه نقطه ثقل امنیت منطقهای و ملی جمهوری اسلامی ایران
غرب آسیا یک منطقه ژئواستراتژیک است و سوریه به عنوان یک عضو از این منطقه در معادلات آن دارای نقش مهم و راهبردی میباشد. موقعیت ژئوپلیتیک سوریه به دلیل همسایگی با رژیم اشغالگر قدس، لبنان، عراق و همچنین دسترسی به سواحل دریای مدیترانه، شرایط ویژه و ممتازی را به این کشور بخشیده است. سوریه حلقه اتصال ایران به حزب الله و تامین کننده نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران به مساله فلسطین به عنوان مساله حیاتی و اساسی امت اسلامی میباشد. موقعیت ممتاز و راهبردی جغرافیایی از یک طرف و نگاه عقیدتی جمهوری اسلامی ایران به مساله سرزمینهای اشغالی و آرمان آزادسازی این سرزمینها از طرفی دیگر، موجبات اتحاد استراتژیک میان ایران و سوریه را فراهم ساخته است. به عبارتی نگاه انسانی و ایمانی ایران به موضوع فلسطین ایجاب میکرد تا ایران برای کاستن از فاصله جغرافیایی خود با فلسطین اشغالی به انتخاب و گزینش یک همپیمان مناسب دست یازد و کشور سوریه ترجمان عملیاتی جمهوری اسلامی ایران نسبت به موضوع فلسطین در کاهش فاصله جغرافیایی بود. و همین اتحاد موجب شد محور مقاومت به محور اشغال ضربات سخت و ویرانگری را وارد سازد به گونهای که همین مقاومت و ایستادگی، رژیم صهیونیستی را واداشت در سال 2000 از جنوب لبنان و در سال 2005 از نوار غزه عقب نشینی نماید. و در جریان جنگ تابستان 2006 موسوم به جنگ 33روزه، حزب الله لبنان پیروز شده و با این پیروزی باعث سقط طرح خاورمیانه جدید امریکا گردد. طرحی که کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا شکست حزب الله لبنان را مقدمهای برای اجرایی کردن آن میدانست و این جنگ را درد زایمان طرح خاورمیانه جدید قلمداد میکرد. اما بنا بر فرمایش مقام معظم رهبری با شکست رژیم یهودی در جنگ مزبور طرح فوق سقط شده و عقیم ماند. در تجاوزات 22روزه و 55 روزه رژیم صهیونیستی به نواز غزه همین خط اتصال محور مقاومت با محوریت سوریه در نقطه وصل موجب شد مقاومت پیروزهای بزرگی کسب کرده و محور اشغال با شکست در دستیابی به اهداف مواجه شود.
این پیروزیها در عمل پیروزی جمهوری اسلامی ایران در مقابل رژیم جعلی صهیونیستی تلقی میگردد چرا که ایران با رژیم اشغالگر قدس دشمن موجودیتی هم محسوب میشوند. و تقابل ایران با اسرائیل ماهیت وجودی دارد. این تقابل موجودیتی طرفین را برای ضربه زدن به منافع و منابع همدیگر متمایل میسازد و جمهوری اسلامی ایران با حمایت از محور مقاومت توانسته ضربات سنگین و سهمگینی را بر پیکره رژیم صهیونیستی وارد ساخته و موجودیت این رژیم را با چالش مواجه سازد. با این تفاسیر اگر چنانچه سوریه به عنوان کمربند محور مقاومت سقوط نماید ایران ناگزیر در مرزهای خود محدود خواهد ماند. چرا که راه دستبابی به حزب الله و گروههای مقاومت برای ضربه زدن به دشمن صهیونیستی از مسیر سوریه عبور میکند. و بسیاری از سلاحهایی که از سمت ایران به منظور تسلیح و تجهیز حزب الله روانه میگردد از سوریه گذر مینمایند. البته از طریق ترکیه نیز میتوان این تجهیزات را ارسال کرد اما به دلیل رقابت تهران و ترکیه بر سر اعمال نفوذ بر منطقه غرب آسیا ترکیه از عبور هواپیماها و کشتیهایی که به تجهیز حزب الله میپردازند ممانعت به عمل میآورد. در نتیجه سقوط دولت بشار اسد امنیت و نفوذ منطقهای ما را با چالش مواجه میسازد. فارغ از مسائل اعتقادی، ایران به سوریه نگاه ژئوپلیتیک نیز دارد چرا که سوریه وزنه تعادل ایران در مقابل امریکا، رقبای عرب و رژیم صهیونیستی میباشد. و این وزنه مانع پیشبرد منافع امریکا در منطقه غرب آسیا میگردد. از سویی با سقوط بشار اسد هر نظامی در سوریه روی کار آید به واسطه وابستگی به طرفهای مقابل به ضدیت با جمهوری اسلامی خواهد پرداخت و از رهگذر اتحاد با رقبای ایران قدرت و نفوذ منطقهای ایران را کاهش خواهد داد.
پیامد دیگر سقوط بشار اسد، تحقق اهداف نامشروع امریکا در منطقه را به دنبال دارد. چرا که غرب در همپیمانی با ارتجاع عرب و انحراف ترکیه و قطر پروژه تغییر در سوریه را با هدف ایجاد تغییرات اساسی در الگوهای منطقهای، همچون تجزیه منطقه، مشروعیت و امنیت برای رژیم صهیونیستی را دنبال میکند.
پیامد دیگر میتواند کاهش بازدارندگی حزب الله لبنان برای حمله رژیم صهیونیستی به ایران باشد. چرا که حزب الله لبنان با دارا بودن بیش از 100 هزار موشک دور برد و میان برد و بیش از 45 هزار نیروی آماده به جنگ و با تجربه، در نزدیکی سرزمینهای اشغالی عملا به عنوان بازدارنده در حمله رژیم صهیونیستی به ایران عمل میکند. زیرا رهبران صهیونیست میدانند اگر حملهای به ایران تدارک بینند با حملات ویرانگر حزب الله در مرزهای خود مواجه خواهند شد. اما در صورتی که خط ارتباطی تجهیز حزب الله قطع شود امکان حمله اسرائیل به ایران افزایش مییابد.
نتیجهگیری:
حضور مستشاری ایران در سوریه حداقل میتواند سه دلیل تاریخی، اعتقادی(دفاع از حرم آل الله و کمک به مستضعف) و امنیتی داشته باشد. معالوصف اگر ما سوریه در از دست بدهیم اهداف استکباری امریکا در منطقه تحقق خواهد یافت و ایران محدود و میدان عمل کمتری خواهد داشت. از دست رفتن سوریه متعاقبا از دست رفتن حزب الله و گروههای مقاومت را در پی خواهد داشت و این موضوع برای ما که در سه محور ارتجاع، انحراف و اشغال محصور میباشیم پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. مسائل ذکر شده غالبا امنیت منطقهای ما را با مشکل مواجه ساخت. اما در بحث مربوط به امنیت ملی اگر چنانچه در سوریه و خارج از مرزهای خود دفاع نکنیم، مطابق فرمایشات رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای( مدظله العالی) میبایست این دفاع را در کرمانشاه و همدان به عمل بیاوریم.
منابع:
1-خبرگزاری فارس(11مرداد91)، ناگفتههای رفیق دوست از روابط ایران و سوریه در دوران دفاع مقدس
2-غرایان زندی، داود،(1387) « اصول و مبانی سیاست خارجی ایران: جستاری در متون»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال یازدهم، شماره دوم
3-پایگاه خبری آفتاب(10فروردین91)، مقام معظم رهبری: ایران از سوریه دفاع خواهد کرد.
نویسنده: محمد گلی
دیدگاه شما