18. بهمن 1394 - 23:18   |   کد مطلب: 18082
برخی یاران اولیه امام کسانی هستند که در ترازی که خود انتظار دارند مورد توجه قرار نمی‌گیرند و برای احیای هویت و شخصیت خود بین حال و دوران امام رفت و آمد ذهنی دارند.

عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان نوشت: افراد یا جریاناتی که اقدام به تحریف امام می‌نمایندخاستگاه‌ها و انگیزه‌ای متفاوتی دارند و هر کدام با هدف مشخصی اقدام می‌نمایند که ممکن است ارتباطی با تحریف کنندگان دیگر نداشته باشند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که حداقل شش دسته در تحریف امام موثر‌ند و اسنادی از آنان به جا مانده است. انتظار از برخی طبیعی است اما تحریف امام توسط برخی که در انقلاب اسلامی سابقه دارند موجب تعجب و عبرت آموزی است.

برخی یاران اولیه امام

این دسته کسانی هستند که در ترازی که خود انتظار دارند مورد توجه قرار نمی‌گیرند و برای احیاء هویت و شخصیت خود بین حال و دوران امام رفت و آمد ذهنی دارند و به جای اینکه دیدن خود را مطالبه کنند و یا بالا و پایین شدن نخبگان در چرخه‌ی مردم سالاری را بپذیرند به صورت مرتب مدینه‌ی فاضله‌ای از دوران امام ارائه می‌دهند و یا خود را جزء معتمدترین یاران امام معرفی می‌کنند که گویی مشاور هماهنگ کننده امام بوده‌اند و بقیه افراد در فاصله‌ی زیادی از امام قرار داشته‌اند. این دسته امام را طوری تفسیر می‌نمایند که با حال خودشان هماهنگ باشد و به جای این که موید امام باشند، امام را موید خود می‌کنند.

دشمنان خارجی

دشمنان خارجی تلاش می‌نمایند تصویری خشن، غیرمنطقی، ضد توسعه و غیر امروزی از امام و انقلاب ایشان ارائه دهند. دشمنان غربی و اپوزسیون خارج از کشور معمولاً  تلاش می‌نمایند مدعیات امام برای آینده انقلاب و کشور را به چالش بکشند و کارایی آنچه امام آورد را مورد تردید قرار دهند. این جماعت معمولاً هدف انقلاب امام را رایگان کردن آب، برق،‌ نفت و ... می‌دانند و مدعی هستند آیت‌الله خمینی بعد از پیروزی اهداف اولیه را رها و اهداف دیگری را در اولویت قرار داد. ایجاد فاصله بین حاکمیت و تردید در تحقق اهداف انقلاب اسلامی غایت حرکت و تبلیغات تحریفی این گروه است.

اپوزیسیون داخلی

عده از افراد ملی و لیبرال – مذهبی که در صدر انقلاب مدتی در قدرت بودند تلاش می‌نمایند خود را نزدیکترین به امام در پاریس و ایران بدانند و تلاش می‌نمایند حملات امام به خود را ساخته و پرداخته دیگران بدانند. این جماعت سعی در «تاریخ نگاری» متفاوت از انقلاب اسلامی دارند و در این زمینه چندین کتاب هم به چاپ رسانده‌اند. مدعای اینکه امام با تصرف سفارت آمریکا مخالف بود یا مدعای اینکه نامه امام به محتشمی‌پور دست خط فرد دیگری است، نمونه‌ای از این تحریف است. این جماعت انقلابی بودن امام را کتمان می‌کنند و تلاش می‌نمایند امام را متاثر از حرکت عمومی جهان بدانند. امام معتقد است این جماعت « جزء حرف و ادعا هنر دیگری ندارند و ما هنوز چوب اعتماد خود به گروهها و لیبرالها را می‌خوریم»

اصلاح طلبان(تجدید نظر طلبان)

برخی از نخبگان فکری اصلاح طلب که از زمان ورود به حلقه کیان دچار دگردیسی معرفتی شدند به صورت طبیعی از اندیشه امام فاصله گرفتند چرا که نسبی گرایی آنان در معرفت و دست ‌بازیدن به روش‌های علمی پست مدرن و تحلیل انقلاب اسلامی با این روشها به صورت طبیعی آنان را از چارچوب اندیشه امام دور کرد. اما چون پیش از آن خود را خط امام می‌نامیدند، حاضر به عدول از این مدعا نبودند. لذا در تعارضات گرفتار و به تجدید نظر طلبی روی آوردند و بخشی از دیدگاه‌های امام مثل «جمهوری» را برجسته و بخش‌های دیگر را به کلی نادیده گرفتند. ارائه چهره‌ای کانالیزه، غرب پسند، عرفی شده و متساهل از امام ماموریت اصلی این گروه در امام شناسی است.

رفاه‌زدگان بعد از انقلاب

برخی از افراد که سابقه‌ای هم در انقلاب دارند،‌ بعد ار پیروزی و متاثر از نوسات شدید اقتصادی کشور و‌ رانت اطلاعات، تعدیل اقتصادی و سوبسید، به ثروت‌های هنگفتی دست یافتند. از آنجا که امام در پازل مستضعفین تعریف می‌شد و کوخ نشینان را ارج می‌دانست و رفاه و مبارزه را غیر قابل جمع می‌دانست، این جماعت سعی کردند مدعیاتی در وضعیت شخصی امام طرح نمایند. بعضا امام را روشنفکر و بعضاً بسیار نظر باز معرفی کردند و حتی برای توجیه خود وی را به داشتن بیمارستان خصوصی متهم کردند. تعارضات این گروه‌ها از یک طرف باعث عدول از امام می‌شد و از طرف دیگر علاقه‌مند به شناخته شدن با این هویت نبودند. این جماعت کم‌کم از خانواده انقلاب دور شدند اما لحن طلبکارانه خود را در عین ثروت اندازی حفظ کردند یا به تعبیر دیگر به جلو فرار کردند که مورد اتهام قرار نگیرد.

رشنفکران علم‌زده

روشنفکران علم‌زده مهمترین شاخص را برای تحریف امام،‌ غیر علمی معرفی کردن امام دانستند. فقه را امری علمی ندانسته و تلاش کردند « امام اندیشمند » را به امامی که برداشتی از قرآن دارد تقلیل و تحریف نمایند. نظریه ولایت فقیه را در قالب نظریه نمی‌پذیرند و شاقول آنان در این زمینه آورده‌های اومانیزم و لیبرالیسم در غرب است. زیر ساخت فکری نظام جمهوری اسلامی را خارج از حوزه فلسفه می‌دانند و به همین دلیل احساس قرابت نمی‌کنند. این جماعت القای فاصله بین خود با امام را در دانشگاههای کشور نوعی پرستیژ علمی می‌دانند و احساس می‌نمایند اگر بر امام تاکید کنند سطحی و غیرعلمی شناخته می‌شوند. یکی از مشکلات عمده در شناساندن حقیقت امام به نسل‌های جدید همین جماعت هستند.

انتهای متن/

دیدگاه شما

آخرین اخبار