در عرف دیپلماتیک، و در یک تقسیم بندی معروف مذاکرات را به سه مرحله تقسیم می نمایند، مرحله قبل از مذاکرات، خود مذاکرات و دوره پس از مذاکرات. در جایی که حالت خصومت و دشمنی در بین دو طرف خیلی شدید است، اصطلاح مذاکره برای ایجاد صلح منفی را استفاده می کنند، یعنی جایی که تلاش می شود مذاکره مانع بروز جنگ و رفتارهای مسلحانه و خشونت آمیز شود. در یک چنین حالتی، نزدیک کردن دو طرف نیز کار بسیار مشکلی است و نشاندن آنها در میز مذاکره خود موفقیتی چشمگیر محسوب می شود.
در مرحله قبل از مذاکره در ایجاد صلح منفی هر نوع چشمک زنی سیاسی حایز اهمیت است، که می توان به برگزاری مسابقات ورزشی، شکل گیری ترافیک علمی، کاهش یا قطع تبلیغات سیاسی رسانه ای و غیره اشاره کرد. از آنجایی که دو طرف خصم یکدیگر هستند از رویارویی مستقیم در چنین شرایطی پرهیز می کنند و به این ترتیب غالبا این بازیگران سوم هستند که نقش آفرینی می کنند و تلاش دارند که دو طرف را به پای میز مذاکره بکشانند. مثلا معروف است که در شکل گیری اولیه مذاکرات بین عرفات و دولت صهیونیستی یک بازرگان اروپایی نقش میانجی گر را ایفا می نمود.
مرحله بعدی، خود نفس مذاکره است که در آن تلاش می شود در روند تعامل رو در رو، مذاکرات شفاهی و سیاسی تبدیل به یک سند حقوقی مقبول الطرفین تبدیل شود. این سند غالبا اگر که تعهداتی را برای کشورهای مزبور ایجاد کند باید روند تایید داخلی را بر اساس قانون اساسی کشورها طی نماید. به عبارت دیگر پذیرش تعهدی توسط قوه مجریه، یک تصویب یک مرحله ای و ناقص است و زمانی این تعهد کامل می شود که روند داخلی تصویب را طی نماید.
اما مرحله نهایی، مرحله سوم یا پسا مذاکرات است که در آن زمان ایفای تعهدات مطرح می شود و طرفین باید که از اجرای این اسناد حقوقی که جنبه نوشتاری صرف دارند سرباز نزنند و به تعهدات خود ایفای عهد کنند. البته عدم ایفای به عهد نیز همواره برای ناقضان عهد هزینه های زیادی را در بر دارد.
اکنون ما در بخش نهایی مرحله دوم مذاکرات قرار داریم و باید توجه داشته باشیم که هنوز مرحله دوم به پایان نرسیده است و باید با دقت به این مرحله از مذاکرات اهمیت بدهیم.
شایسته این است که دولت نیز این عملکرد مجلس شورای اسلامی را نه تقابل بلکه حمایت از اقدامات دیپلماتیک هسته ای خود ببیند.
تصویب ناقص سند برجام و لزوم مداخله گری مجلس شورای اسلامی
نکته ظریف در اینجا این است که به نظر می رسد آمریکائیها به این مرحله با اهمیت خیلی زیادی نگاه می کنند ولی متاسفانه در کشور ما، بررسی متن برجام با اما و اگرها، تهدیدها و لفظ بازی ها، گروکشی های انتخاباتی و جناحی، پوپولیسم حرفه ای و آماتور مواجه شده است. جو هیجان زدگی احساسی و سیاسی، بررسی این متن حقوقی تعهد آور برای کشور ما را، فراگرفته است. و عده ای نیز عامدانه و عده ای دیگر نیز غیر عامدانه و ناآگاهانه به پوپولیسم احساسی در این خصوص دامن می زنند و این گونه تصویر می کنند که یک توافق تاریخی حاصل شده است و فرداست که جهان غرب برای ما کف بزند و هورا بکشد و سیل دلارها و رونق اقتصادی کشور را فرا بگیرد.
اینان عامدانه و متاسفانه صرفا به دلیل جناح بازی سیاسی، سال همدلی و وحدت ملت و دولت را که توسط مقام رهبری اعلام شده نادیده می انگارند و هر انتقاد و پیشنهادی را به دلواپسی تندرو و افراطی نسبت می دهند و می گویند بازی تمام شده و ما پیروز و فاتح میدان مسابقه شده ایم. اینان سناریوی حزبی خود را اینگونه تصویر می کنند که قبلی ها ناتوان بودند و بی سواد و افراطی، و این ما بودیم که دروازه های تعامل با دنیا را گشوده ایم. اینان تمام پیروزی ها را ناشیانه مال خود می کنند و با بدترین تهمتها و ناسزاها و بهتانها و در یک روند کاملا غیر اخلاقی و ماکیاولی در صددند که با سیاه نمایی های سیاسی و اجتماعی به اهداف جناحی و سیاسی خود دست یابند.
اما باید اذعان نمود که در این برهه حساس تاریخی، ملت و دولت ایران نیازمند همدلی هستند و شرط اولی همدلی داشتن تحمل و مدارا و البته انصاف و جوانمردی است. این دستاورد تا این حد، که صد البته انتقادات زیادی هم به آن وارد است، حاصل زحمات و مقاومت های مردم ایران است، مدیون خون شهدا، خانواده شهدا و جانبازان است، مدیون پایمردی و هدایت و اقتدار رهبری ایران، و زحمات تیمهای سابق مذاکره کننده و البته تیم تخصصی و حرفه ای جناب آقای دکتر ظریف دیپلمات برجسته ما که بر تعهد و زحمات ایشان و تیمشان خود مقام رهبری تاکید گذاشته اند.
نباید زمان را از دست داد. به نظر می رسد حداقل طبق قاعده پروتکل در عرف دیپلماتیک وقتی که طرف مقابل، کنگره خود را علم می کند، ما هم به شکل متقابل از نظارت عالیه مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم بر این تعهد بین المللی استقبال کنیم و فکت شیت رسمی وزارت امور خارجه را به صحن مجلس ببریم و به طور علنی و قانونی این سند رسمی به بحث و تبادل نظر نمایندگان محترم مجلس گذاشته شود. نمایندگان محترم نیز با استخدام مشاورین علمی بی طرف از نظرات کارشناسی آنان بهره ببرند و اما و اگر های این سند را تبیین کنند. تاکید می شود که پر واضح است هر سند بین المللی که تعهداتی را برای ایران به همراه بیاورد باید طبق قانون اساسی در مجلس مطرح شود و هر گونه تعلل در این امر نابخشودنی است. شایسته این است که دولت نیز این عملکرد مجلس شورای اسلامی را نه تقابل بلکه حمایت از اقدامات دیپلماتیک هسته ای خود ببیند.
شفاف سازی و پاسخ گویی به ابهامات و سوال ها در خصوص سند برجام
خیلی از مردم در مورد تعهدات ایران در این توافق سوالات و ابهاماتی را دارا هستند و شفاف سازی از طریق هم قوه مجریه که اجرای این اقدام دیپلماتیک را داشته و هم قوه مقننه که نظارت عالیه تقنینی را در این باره به عهده دارد از حقوق حقه ملی مردم ایران محسوب می شود. مردم گزارش می خواهند که در مقابل هزینه هایی که کرده ایم چه به دست آورده ایم و به عبارت ساده تر فیلم مستند سه گل زده در مقابل دو گل خورده را می خواهند به چشمان خود ببینند.
از ابهامات اساسی محدودیت هایی است که در این توافق به وجود آمده است. بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد در حوزه هایی چون برنامه موشکی، رآکتور آب سنگین اراک و فرآیند تحقیق و توسعه هسته ای، برای ایران محدودیت های جدی و خطرناکی تدارک دیده شده است به نحوی که وضعیت تحقیق و توسعه هسته ای در حوزه سانتریفیوژها به گونه ای طراحی شده که در دوران محدودیت، ما امکان پیشرفت موثری در اهداف غنی سازی برای تولید سوخت نخواهیم داشت.
در خصوص موضوع رآکتور آب سنگین اراک نیز متاسفانه باید اشاره کرد که در ابتدا گفته شد این رآکتور به گونه ای باز طراحی می شود که پلوتونیوم با قابلیت استفاده تسلیحاتی در آن تولید نشود، در حالی که در سند برجام این وضع محدود تر شده و باز متاسفانه موافقت شده تا ایران قابلیت های آب سنگین را اعاده نکند.
نکته بسیار مهم و حیاتی دیگر این است که بر اساس این قطعنامه خیلی آسان و راحت می توان ایران را متهم به عدم تعهد نسبت به ایفای تعهدات کرد و زمینه بازگشت تحریم ها را یک روزه فراهم آورد.
بنا بر این گرچه در لوزان سخن از تحقیقات معطوف به رادیوایزوتوپ ها بود، ولی در حال حاضر حرف از نابودی و یا انتقال قلب رآکتور اراک به خارج از کشور است و مهم تر از آن این موضوع اهانت آمیز و تحقیر کننده که قابلیت های رآکتور قابلیت باز آفرینی نداشته باشد و قلب آن با بتن پر شود. و ایران تا پانزده سال هیچ راکتور آب سنگین دیگری نسازد.
طبیعی است که همه این محدودیت ها تحت نظارت آژانسی است که دارای کارنامه بسیار بدی در ارتباط با تعامل با ایران می باشد. بر اساس پروتکل الحاقی هر برنامه مرتبط با برنامه هسته ای ایران و آب سنگین باید پیش از بنا شدن اطلاع رسانی شود. واضح و مبرهن است که کشورهای قدرتمند علاقه ای به ارتقای توان مندی ایران ندارند. به همین ترتیب وضع فردو نیز پر از ابهام های سنگین است. و تغییر در مواضع تیم مذاکره کننده در قبال محور های تحقیق و توسعه برنامه هسته ای کشورمان انتقاد های زیادی را تاکنون به وجود آورده است که باید به شکل تقنینی، نظارتی و شفاف به آنها رسیدگی شود و تیم مذاکره کننده و دستگاه دیپلماسی به طور رسمی نسبت به آنها پاسخگو باشد.
در همین حال بند ب قطعنامه 2331 شورای امنیت سازمان ملل متحد که پس از جمع بندی برجام شکل گرفته است، محدودیت های جدی را برای صنایع موشکی ایران اعمال می کند. در بند سوم ضمیمه ایران متعهد می شود تا هشت سال پس از پذیرش برجام دست به هیچ فعالیت مرتبط با موشک های بالستیک طراحی شده دارای قابلیت حمل کلاهک هسته ای از جمله شلیک موشک با استفاده از فنآوری این رسته از موشک ها دست نزند. باز این در حالی است در بند چهارم همین ضمیمه نیز ایران به مدت هشت سال از خرید و فروش تمام اقلام، مواد، تجهیزات و فنآوری هایی منع می شود که ممکن است در صنایع موشکی کاربرد داشته باشد.
نکته بسیار مهم و حیاتی دیگر این است که بر اساس این قطعنامه خیلی آسان و راحت می توان ایران را متهم به عدم تعهد نسبت به ایفای تعهدات کرد و زمینه بازگشت تحریم ها را یک روزه فراهم آورد.
خب با این همه ابهام چرا در مجلس شفاف سازی نشود؟ چرا به ابهامات سوالها به شکل تقنینی و استناد به فکت شیت رسمی مستخرج از دستگاه دیپلماسی ایرانی پاسخ داده نشود؟ و نهایتا با صلاحدید جمعی تصمیم مناسب را اتخاذ ننمود؟ چرا ما به شکل متقابل با کنگره آمریکا مجلس خود را در این زمینه فعال نکنیم؟
لزوم جدا سازی رویکردهای دیپلماتیک از سیاستهای راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران
در همین پارادایم به یک نکته کلیدی دیگر نیز باید اشاره نمایم. در فن دیپلماسی حتما باید بین رویکرد و راهبرد تمایز قایل شد. مذاکره هم برای ما و هم دولت آمریکا یک رویکرد بوده است، اما قرائت گفتمانی ما که شکل دهنده راهبرد ماست با یکدیگر تفاوت های جدی دارد. آمریکائیها سخت کوشیده اند که با دیپلماسی زور و با یک رویکرد فشار ما را وادار کنند که از راهبرد های اساسی خود که در واقع گفتمان هویتی ما را تشکیل می دهند عقب نشینی کنیم. این عقب نشینی در ایران از سوی طرفداران گفتمان غربی مورد تاکید است. البته در اینجا مجال سنخ شناسی لابی های آمریکا در سیاست داخلی ما نیست اما باید توجه داشته باشیم که مقام رهبری در این موقعیت حساس فصل الخطاب ملت ایران هستند. ایشان تاکید کرده اند که ما به هیچ وجه در قرائتهای گفتمانی راهبردی خود مانند استمرار ایده انقلاب اسلامی، نقد ساختار ناعادلانه جهانی، و حمایت از دوستان منطقه ای خود و استمرار حمایت از مردم فلسطین و مخالفت با سیاستهای آپارتاید گونه رژیم صهیونیستی کوتاه نخواهیم آمد.
تمایز بین رویکرد دیپلماتیک و راهبرد نظام جمهوری اسلامی ایران وظیفه اصلی دستگاه دیپلماسی ایران است. شایسته نیست به سبک پوپولیستی و هیجان زدگی این دو را یکی دانست و به مردم این گونه القا کرد که اکنون با اتخاذ رویکرد تعامل دیپلماتیک، ایران از راهبردهای اساسی اسلامی، جهانی و منطقه ای خود دست خواهد کشید. این درحالی است که باید گوشزد شود طبق قانون اساسی ایران، رهبری هستند که کلیات خط مشی نظام را تعیین می کنند و اکنون ایشان هستند که به استمرار راهبرد انقلاب اسلامی ایران که میراث گفتمانی حضرت امام (ره ) است ،تاکید دارند.
جمع بندی
بنا بر آن چه که در فن دیپلماسی وجود دارد هنوز مذاکرات به اتمام نرسیده است و ما هنوز در مرحله دوم آن قرار داریم و آن چه که توافق نام گرفته است تصویب ناقص است و باید که تا پذیرش نهایی و نیل به تصویب کامل فرآیند خود را در کشور ما طی کند. شایسته است که فکت شیت رسمی دستگاه دیپلماسی ما به طور نقادانه و شفافی در مجلس شورای اسلامی مطرح شود. و مسئولین مذاکره به ابهامات و سوالاتی که در زمینه خط قرمزهای تعیین شده توسط نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، پاسخ بدهند تا با صلاحدید مشترک دولت و مجلس این قضیه به فرجام نهایی برسد.
در این برهه هر گونه شتاب زدگی، احساسی برخورد کردن، اعتماد کاریکاتوری به طرف متقابل، اتخاذ سیاستهای پوپولیستی و عوام زدگی، سو استفاده از این امر ملی برای نیل به اهداف جناحی، انتخاباتی و سیاسی خطا و اشتباه است. بررسی سند برجام باید در یک جو بدون سو گیر ی های سیاسی شتاب زده و احساسی انجام شود.
نکته مهم این است، نباید القا شود که رویکرد دیپلماتیک تغییری در راهبرد های اساسی ما ایجاد می کند. ما و آمریکائیها در گفتمان راهبردی در سیاست بین الملل تعارض های جدی داریم که هرگز پذیرش سند برجام نمی تواند به معنای نیل به قرائت مشترک در سیاست ها ی راهبردی ما باشد.
منبع:فارس
دیدگاه شما