به گزارش ملایریها به نقل از فارس از همدان، زمانی بود که طیفی از دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی که چندان نظر مساعدی با حزب جمهوری اسلامی نداشتند به سبب قضاوت سریع و پیش از ترجمه دقیق در مورد یک سند پیرامون دیدار برخی اعضای سفارت آمریکا یک هفته پیش از تسخیر با شخصیتهای سیاسی و از جمله دکتر بهشتی، تبدیل به دشمن شهید بهشتی شده بودند و موج شایعات و تبلیغات علیه شهید بهشتی و خانواده ایشان به حدی رسیده بود که برخی افراد جریانات سیاسی به سبب حمایت یا حضور در کلاسهای حزب جمهوری اسلامی مورد تنبیه و شماتت همقطاران سیاسی قرار میگرفتند با این وصف اما در آن سند شهید بهشتی تنها یک حرف زده بود و آن دفاع از مواضع انقلاب در بازگرداندن شاه، رد اموال ملت ایران و لزوم دست برداشتن آمریکا از برخی رفتارها به منظور اثبات حسن نیت بود، هر چند که این سند دیر منتشر شد و بهشتی مظلوم ماند و مظلوم رفت.
همان زمان شهید بهشتی اما با آن کلام استوار و فکر نافذ و صلابت رفتار خود برکنار از قضاوتها و شایعات، مشغول شکلدهی شاکله و اساس زیربنای انقلاب و نظام بود.
برخی تشکیل حزب جمهوری اسلامی را از یک فولکس قورباغهایِ ساده دانستهاند چنانکه مقام معظم رهبری میگوید: «در تابستان 56 در مشهد با دو نفر از برادرانمان پیرامون تشکیل روحانیت برای سامان بخشیدن به کار مبارزه صحبت میکردیم. پیشنهاد شد سازمانی به وجود بیاید و من عنوان کردم حتما این پیشنهاد را با آقای بهشتی در میان بگذاریم اتفاقا آقای بهشتی مشهد بود سوار ماشین شدیم و رفتیم طرف منزل آقای بهشتی، بین راه دیدیم آقای باهنر هم مواردی را برای خانواده خریداری کرده و در حال رفتن به خانه است خبر نداشتیم که ایشان مشهد است، ماشین را نگاه داشتیم و ایشان را هم صدا کردیم.»
بدین ترتیب حلقه ابتدایی حزب جمهوری اسلامی و سنگبنای اصلی کادرسازی و نظامسازی انقلاب تشکیل میشود چنان که دکتر بهشتی در پاریس تاسیس حزب را با امام خمینی(ره) در میان میگذارد و نظر مساعد ایشان را اخذ میکند.
شهید بهشتی در جریان تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان هم نقش بسیار مهمی داشت چنانکه ریاست جلسات با منتظری اما هدایت مجلس با شهید بهشتی بود.
برخی در همان جریان اداره مجلس خبرگان نیز بدون توجه به سختیهای چنین کاری در ابتدای راه و لزوم کنترل حجم انبوه نظرات و سلایق موجود، بر شهید بهشتی خرده میگرفتند در حالی که اگر درایت و صلابت ایشان نبود شاید تا سالها و سالها قانون اساسی نظام تازه تاسیس تدوین نمیشد یا به مسیری دیگر میرفت.
با نزدیک شدن ایام انتخابات اما گروهکهای داخلی که نمیخواستند شخصیت مقتدر و کاردانی در اداره امور مختلف کشور سکاندار باشد مخالفت با شهید بهشتی را سرلوحه کار خود قرار دادند چون به هرحال انسانی در سطح دکتر بهشتی قظعا اصولی داشت و فرد دارای اصول در عین جاذبه، دافعه هم خواهد داشت.
شهید آیتالله دکتر بهشتی در مقابل همه توهینها و تهدیدها، صبر و سعهصدر از خود نشان داد و به همه آموخت که هر چیزی را برای استحکام نظام و انقلاب اسلامی به راحتی تحمل کنند و بدانند اخلاص و تلاش صادقانه بیاجر نمیماند.
شهید بهشتی در سال ۴۰ و ۴۱ مسئولیت مدرسهای را به نام مدرسه علوی بر عهده داشت که در آنجا علاوه بر دروس حوزوی، دروس دیگری مانند ریاضیات، تاریخ، محاوره زبان عربی و بسیاری از دروس دیگر، تدریس میشد و خود ایشان نیز درس سیرتالنبی و تاریخ زندگی پیامبر عظیمالشأن اسلام را هفتهای یک جلسه تدریس میکرد و با توجه به این سابقه ترتیب افراد و نیروها ایشان در شیوه انقلابیگری و اتخاذ رویکردها نسبت به افراد، تفاوتهایی با برخی روحانیون و علمای مبارز آن زمان داشت.
شهید بهشتی بهصراحت از تعصب ورزیدن و قضاوتهای سریع پرهیز میداد و در شیوه و منش طمانیه و پختگی را ضروری میدانست که شاید اگر این منش در کنار انقلاب مانده بود بسیاری حوادث بر یاران انقلاب نمیرفت و اکنون هم بازویی قوی در اختیار نظام اسلامی بود.
قطعا شهید جامع آیت الله دکتر بهشتی نه تنها سردار شهدای هفتم تیر بلکه به حق و به قول شهید رجایی سیدالشهدای انقلاب اسلامی نیز بود.
چه دوران مبارزات سیاسی که همزمان با فعالیتهای علمی و فرهنگی بود و چه پس از پیروزی انقلاب و عضویت در شورای انقلاب و کوشش های فراموشنشدنی در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی هیچکدام نتوانست بارزتر از سمت رییس دیوان عالی کشور، شهید بهشتی را در چشم ملت مشهور سازد تا جایی که روز شهادتش روز قوه قضاییه شد، هرچند محل شهادتش دادگستری نبود.
با آن همه خدمات ارزنده تنها «معمار قوه قضاییه» عنوانی است که این روز برای آن مرد بزرگ به فراوانی استعمال میشود چون شاخصه شهید بهشتی عدالت طلبی بود.
در اوایل انقلاب تفکر مقدسی در ذهن بسیاری از مسوولان و انقلابیون برای کادرسازی برای مناصب مدیریتی و سیاسی و ... کشور شکلگرفته بود که تا حد زیادی منتج به ثمرات و برکات فراوان شد. راهاندازی دانشگاهها، مجامع و کلاسهای اسلامی گونههایی از اقدامات در جهت همان هدف بوده است.
در همین راستا شهید بهشتی در رأس قوهای مهم قرار گرفته بودند که به شدت با کمبود قاضی مواجه بود لذا اولیترین اقدام در آن زمان تربیت و جذب افراد مومن و متعهد برای پرکردن این خلأ بود و تدبیر شهید این چالش را با تأسیس دانشکدهای به بهترین نحو و تا سرحد امکان حل کرد و این دانشکده زیربنایی برای قوه تازه مستقل شده قضاییه که معمارش شهید بود.
دانشکدهای که به دستور شهید بهشتی برای تربیت قضات دادگستری و کادرسازی در آن قوه راهاندازی شد و امروز راه خود را پس از چند دهه فعالیت با همان هدف اولیه و پس از طی فراز و فرود ادامه میدهد همان دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری است که مرجعیت تربیت قاضی در کشور است.
در شرایط خاص اول انقلاب مدبری میباید که چنین دستوری را برای راهاندازی چنین مرجعی صادر نماید و این تدبیر جز از دانشمند و مدیری مدبر و حازم چون شهید بهشتی برنمیآید از این روست که شهید بهشتی معمار قوه قضاییه میشود چون موجبات راهاندازی مرجعی برای تربیت نیروی متعهد و متخصص در قوه قضاییه فراهم میآورد و این نهاد همچنان پابرجاست.
با این وصف خوب است در پایان خاطرات حجتالاسلام فردوسیپور از اعضای حزب جمهوری اسلامی را در مورد روز آخر مرور کنیم، ایشان می گوید: جلسات هفتگی حزب، روزهای یکشنبه در دفتر حزب جمهوری اسلامی-واقع در خیابان سرچشمه-برگزار میشد. در آن یکشنبه نماز مغرب و عشاء به امامت آیت الله بهشتی اقامه شد. ساعت هشت و نیم بعدازظهر روز هفتم تیر بود که جلسه با حضور اعضای برجسته حزب، که برخی از وزیران و نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی نیز در میان آنها بودند، با تلاوت آیات قرآن مجید آغاز شد. موضوع بحث، تورم و مسائل مربوط به آن بود؛ اما برخی خواستار طرح انتخابات ریاست جمهوری شدند.
دکتر بهشتی پشت تریبون قرار گرفت و در بخشی از سخنان خود گفت: ما اجازه نمیدهیم که استعمارگران برای ما چهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش می کنیم که کسانی که متعهد به مکتب هستند انتخاب شوند. ما باید کاری کنیم که رئیس جمهور آینده ما مهره آمریکا نباشد.
وقتی سخن به اینجا رسید شهیدبهشتی گفت: دوستان بوی بهشت میآید که ناگهان صدای انفجار و ریختن آوار، فضای جلسه را به همریخت. موج انفجار آن چنان پر قدرت بود که شیشههای منازل اطراف شکسته شد. سقف بتونی سالن کنفرانس فروریخت و دهها انسان مجاهد و مبارز و از جمله شهید عدالتطلب دکتر بهشتی، در زیر آوار آن به شهادت رسیدند یا مجروح شدند.
روح شهدای بزرگ انقلاب و شهید بهشتی قرین رحمت خاصه الهی